شاید مشتری شما کارخانهداری باشد که برای نشان دادن خط تولید نیاز به یک سند تصویری دارد. شاید هم شرکتی باشد که مهارت خاصی در صنعت سدسازی دارد و میخواهد تا شما پروسهی طراحی و اجرای آن را به عنوان یک سند٬ مرجع آموزشی و یا تبلیغاتی به صورت فیلم ثبت کنید. عبارت رایجی که برای این فیلمها در ایران به کار میبریم “مستند صنعتی” است.
گاهی مشتری نیاز به فیلمی دارد تا توانمندیهایش را اعم از نیروی انسانی٬ تجهیزات٬ تخصصها٬ واحدها و… به صورت B2B عرضه کند. معمولا در ایران به این فیلمها “رپرتاژ” یا “مستند تبلیغاتی” میگوییم.
حقیقت این است که عباراتی مانند “مستند صنعتی”٬ “رپرتاژ”٬ “مستند تبلیغاتی”٬ “فیلم آموزشی” و… در ایران عباراتی کلی هستند که شاید به دلیل رواج آنها و درک تقریبی طرفین از معنایشان معمولا به صورت کلیگویی و متاسفانه در برخی اوقات در جای نادرست به کار میروند. مثلا قرار است که در فیلمی یک شرکت ساختمانی با نشان دادن پرسنل٬ محیط اداری و نمونه کارهای انجام شده معرفی شود. اسمش را میگذاریم مستند صنعتی. در حالی که این فیلم قرار است به یک شرکت صنعتی بپردازد٬ نه شکل اجرای آن صنعت.
حالا تصور کنید قرار است دقیقا همین کار را برای یک شرکت IT انجام دهیم. چون تعریف عوامانه از صنعت چیزهایی مثل آجر و کامیون و بولدوزر است٬ اسمش را سریع عوض میکنیم و مثلا میگذاریم رپرتاژ! حالا فکر کنید قرار است همین کار برای یک هتل در حال کار ساخته شود. اسمش میشود مستند تبلیغاتی!
البته دلیل دیگر این نامگذاریهای دلبخواهی٬ روشن نبودن کاربرد اینگونه فیلمهاست. گاهی فیلمهایی از این دست قرار است یک کسب و کار را به کسب و کار دیگری معرفی کنند. برای نمونه یک شرکت فعال در زمینه برنامهنویسی امنیتی با نمایش این فیلم به یک بانک٬ تواناییهایش را به نمایش میگذارد. اما در جایی دیگر قرار است تا یک کارخانه مسایل مربوط به ایمنی محیط کار را به کارگران آموزش دهد. یا اصلا میخواهد خود را به صورت B2C برای مخاطبان عام پرزنت کند.
در این صورت اغلب همه چیز از نحوهی تولید گرفته تا زبان به کار رفته در آن و حتا استفاده از گرافیک برای مخاطب عام و خاص باید متفاوت باشد. البته تا حدی هم به مشتریان و هم تولیدکنندگان فیلمهایی از این دست حق میدهم که بلاتکلیف باشند. هر ایرانی به طور بالقوه ساختمانساز است. وگرنه تقریبا در هیچ جای دنیا نمیتوانیم آگهیهای مشعل شوفاژخانه یا سفال شیروانی را ببینیم که از شبکههای تلویزیونی و برای مخاطب عام پخش شوند! اغلب ما ایرانیها میتوانیم پس از ایجاد فرصت (!) با استخدام نیرو هر کاری را شروع کنیم: از راهاندازی کیترینگ تا خط مونتاژ موتورسیکلت.
یک حق ویژهی دیگر هم باید به صاحبان صنایع و خدمات یا همان مشتریان داد. دلیلی ندارد که مشتری فرق همهی اینها را با هم بداند. حتا دلیلی هم ندارد که شرکت تبلیغاتی/دفتر تولید فیلم/تهیهکننده هم بنشیند و این تفاوتها را برای او شرح دهد. اما سخت است که این حق را برای تولید کنندهی فیلم هم قایل شد.
همهی اینها را نوشتم تا مقدمهای باشد بر مقدمهی سلسلهی مطلالبی که در چند قسمت و به تناوب در این باب خواهم نوشت.
ویدئوهای شرکتی یا سازمانی فیلمهایی هستند که برای شرکتها٬ بنگاهها و سازمانها ساخته میشوند تا از طریق آن برند، خدمات٬ محصولات٬ مسایل مرتبط به آموزش کارکنان و… به صورت B2B به مخاطب محدود معرفی شوند. این فیلمها عموما یا به صورت لوح فشرده و stream video در اختیار مخاطبان قرار میگیرند و یا از طریق نمایش روی پرده یا مانیتور در جلسات ارایه میشوند. اما همانطور که گفته شد همگرایی این گونه فیلمها با سایر رسانههای بصری بهقدری زیاد است که گاهی این فیلمها نمایش گستردهتری مییابند و حتا به صورت آگهی تلویزیونی یا برنامهی تلویزیونی هم پخش میشوند. این نامانندی (تناقض) اخیر را بعدا بیشتر توضیخ خواهم داد.
نکتهی مهم دیگر اینکه کاربرد عمدهی این گونه ویدئوها بیشتر در روابط عمومی و مارکتینگ است تا تبلیغات. حتما با آنچه که گفته شد دریافتهاید که این فیلمها علاوه بر کاربردشان در فضای کسب و کار٬ ماهیت اطلاعرسانی (مثلا به پرسنل) را نیز دارا هستند. اساسا ویدئوهای شرکتی برای ایجاد کسبوکار٬ کاهش هزینهها و پایینآوردن ریسک به کار میروند. همچنین صرفهجویی در زمان را نیز نمیتوان نادیده گرفت. پرزنت کردن کسب و کار در جلسات به صورت فیلم همه چیز را راحتتر میکند. همینطور که نمایش یک safety video یا ویدئوی ایمنی برای کارکنان هم ریسک را پایینتر میآورد و هم جلوی بازگویی مطالب را برای تکتک آنان میگیرد.
از اینها گذشته ویدئو رسانهی بسیار مناسبی برای انتقال پیام است. اینروزها اینترنت به شدت فراگیر شده است. مانیتوری برای نمایش فیلم تقریبا همه جا گیر میآید. لوحهای فشرده که دم دستی محسوب میشوند. مخاطب هم که به تلویزیون عادت دارد و تماشای فیلم برایش معمولا به شکل بالقوه جذاب است. روی فیلم ویدئویی میتوانید در پرزنت حضوری٬ نمایش آنلاین و همینطور زمانی که نسخهای از فیلم را برای مشتری ارسال میکنید٬ حساب کنید. قرار دادن ویدئوهای شرکتی بر روی سایت تصویری منحصر بفرد و ارتقا یافته را از شما به نمایش خواهد گذاشت.
بر خلاف رسانههای چاپی و مانند آن٬ ویدئو رسانهای پویاست. میتوان با آن تصویری دلخواه از شرکت را نمایش داد. علاوه بر امکانات خاص سینمایی (اعم از انتقال هنرمندانهی پیام از طریق تصویر و صدا) انیمیشن و گرافیک میتوانند به هرجای فیلم اضافه شوند تا قدرت پیام را افزایش دهند. فکر کنید که تعریف کردن از ساخت یک سدی که ساخته نشده برای مشتری چقدر سخت است و نمایش آن به صورت فیلم و انیمیشن چقدر کار را راحت میکند! یا صحبت کردن از عواقب اشتباهات فردی برای نیروی انسانی چقدر با نمایش آن به صورت مثلا انفجار تفاوت دارد. نمایش ماشینهای غولآسا٬ ساختمانهای بزرگ یا ابزار حساس پزشکی آسانتر است یا تماشای آنها بر روی ویدئو؟ و بعد حتا نمایش ویدئو در سالن نمایشگاهی شلوغ سهلتر است یا ارایه نسخهای از آن بر روی رسانههای قابل حمل یا اینترنت؟
ماهیت یا همان چیستی ویدئوهای شرکتی تا زمانی زیر سوال نرفتهاند که تکلیفشان روشن باشد. یعنی معلوم باشد که چه چیز یا چیزهایی قرار است معرفی شوند٬ پیام اصلی چیست. مخاطب کیست و رسانه کدام است. بدین ترتیب این دست از ویدئوها اغلب نیاز به یک بریف منسجم و کامل دارند که تولیدکنندهی فیلم باید آن را به کمک مشتری تهیه کند و در تولید فیلم بهکار بندد.
– آموزش کارکنان٬ دستورالعملها و ایمنی
– روابط سرمایهگذاران٬ نتایج اقتصادی
– ویدئوهای برند و پروموشن
– محصول جدید یا پرزنتهای آنلاین خدمات
– نقشبازی (اغلب همراه با بازیگر)
– رضایتنامههای تصویری مشتریان و موکلین
– خلاصهای از یک ایونت یا فعالیت
– نمایش تحت وب زنده یا on-demand
– نمایش تکنولوژی یا محصول
– تلویزیون اقتصادی
در مطلب بعد به چگونگی نوشتن بریف مناسب برای تولید ویدئوهای شرکتی خواهم پرداخت.
1399 © کلیه حقوق برای ایران ادز محفوظ است.