دکتر سپیده عابدینی (+)
مدیر کل ارتباطات بازار مبیننت
عدالت اجتماعی سالها به عنوان یکی از اصلیترین دغدغههای بشری مطرح بودهاست. از اصلیترین وجوه عدالت اجتماعی، عدالت توزیعی است که شامل مباحث مهمی مانند نابرابری اجتماعی میباشد.
در مبحث مدیریت منابع انسانی، یکی از اصلیترین شاخصهای نابرابری اجتماعی، پدیده نام آشنای سقف شیشهای میباشد که به موانع مصنوعی و نامرئی تصمیمات و تعصبات مدیریتی و سازمانی اشاره دارد که فراروی ارتقا و پیشرفت بانوان با صلاحیت در پستهای کلان مدیریتی قرار دارند.
در پویایی شناسی سیستمها مفهومی وجود دارد به نام چرخه معیوب که بهعنوان چرخه خبیثه یا چرخه شوم نیز خوانده میشود. یک چرخه معیوب، یک زنجیره پیچیده از رویدادها است که خود را از طریق یک حلقه بازخورد تقویت میکند و نتایج زیانباری را با حفظ وضع موجود بهعمل میآورد و حداقل در کوتاه مدت تمایلی به تعادل ندارد.
بانوان ما در سازمانها به خاطر محدودیتهای موجود در چرخه شومی گیر افتادهاند که فرصت تجربهورزی در سطوح مدیریتی را از آنان دریغ کردهاست. قطعا چرخه معیوب مشکلی است که احتمالا بدون شناخت آن، هر یک از ما درجاهای مختلفی با آن دست و پنجه نرم کردهایم.
تا به حال برای شما اتفاق افتاده که با وجود داشتن سطح کافی تخصص و تجربه برای کسب یک جایگاه مسئولیتدار در سازمانتان، پس از طی مدت طولانی همچنان به آن جایگاه نرسیده باشید؟ یا بدتر اینکه در رقابت با یک همکار آقا با شایستگیهای کمتر این رقابت را باخته باشید؟ یا با فیلترهای مختلف و بیتناسب با حرفه و مسئولیت در مسیر انتخاب و ارتقای خود مواجه شده باشید؟ یا خیلی دیگر از موارد این چنینی که به شما احساس ناکافی و ناتوان بودن را منتقل کردهاند.
به دنبال اتفاقاتی از این قبیل عمدتا بانوان مرحله به مرحله امید خود را به خود از دست میدهند و “من نمیتوانم” در ذهنشان حک میشود و در نتیجه به حداقلها قانع میشوند یا بدتر اینکه در بعضی از مواقع ضعف خود را می پذیرند و برای رشد و پیشرفت تلاشی نمیکنند و اسیر چرخه شوم لعنتی میشوند. لذا متاسفانه تعداد بانوانی که اعتماد به نفس مدیریتی و تجربه مثبت مدیریتی دارند خود به خود کم میشود و به همین دلیل فرصت و جسارت تجربهورزی کمتری برای سطوح بالاتر و در نتیجه مطالبه کمتری برای بالا رفتن از نردبان قدرت و مدیریت خواهند داشت و این داستان ادامه دارد…
اغلب ما در این مرحله با پذیرش اینکه ناتوان هستیم، تلاش خود را کاهش دادهایم و با تکرارهای متعدد این چرخه به جایی رسیدیم که تلاشمان به صفر رسیده و خودمان را یک شخص ضعیف و ناتوان از تصدی سطوح عالی مدیریتی تصور کردیم.
شناخت این موقعیت در رویایی با آن بسیار مهم است. اگر ندانیم چنین مشکلی هست و برای خیلی از بانوان موفق در سطوح بالای مدیریتی موفق هم پیش آمده هیچ وقت نمی توانیم تحلیل درستی از شرایط داشت باشیم و مقابل سیلی از احساسات و افکار منفی ایستادگی کنیم.
بهعنوان کسی که سالها تجربه فعالیت در صنعت تبلیغات را دارم و بهویژه در سالیان اخیر که در صنعتی نسبتا مردانه (صنعت تلکام) مشغول به فعالیت هستم، علیرغم بهبودهایی که حاصل شده، همواره با نگاه به سطوح مدیریتی سازمانهای طرف همکاری و یا در موقع حضور در سمینارها و همایشها و نشستهای تخصصی، عدم توازن جنسیتی و حضور بسیار کمرنگ بانوان برایم دردناک و ناراحت کننده بوده و بارها از خودم پرسیدم، با وجود تمام این محدودیتها، نقش خود ما چیست؟!
آیا باید مغلوب فضای حاکم شویم و کنار بکشیم؟!
تعداد دوستان بیشماری را بخاطر میآورم که مثلا در رشتههای مهندسی فارغالتحصیل شدند اما نهایتا جذب کارهای دفتری شدند!!!
یک دایره تسلسل یا چرخه معیوب در جهت حرکت خود ادامه خواهد داد تا زمانی که یک عامل خارجی برای شکستن این چرخه مداخله کند و بیاید بپذیریم که برای شکستن این چرخه شوم هیچ عامل نجاتبخشی غیر از خودباوری و اعتماد به نفس ما بانوان وجود ندارد، اعتماد به نفسی که در مورد بدست آوردنش میشود صفحهها نوشت…
مسلما برای دست یافتن به یک توسعه پایدار در هر جامعهای میبایست برابری اجتماعی شکل گیرد و موانع برطرف شود اما کاملاً روشن است که برونداد شاخصهای مدیریتی سیستم کنونی این قابلیت را ندارد و خود ما هم باید با پشتکار، جسارت و شهامت حضور در جایگاه خودمان در سطوح کلان مدیریتی را داشته باشیم و حتی برای رفع این نابرابریها لباس رزم بپوشیم و بجنگیم…
1399 © کلیه حقوق برای ایران ادز محفوظ است.