#ریویو بخش جدیدی در ایرانادز است که به بررسی آگهیهای روز ایرانی میپردازد. تلاش میشود این سلسله مطالب کوتاه، آسانخوان و to the point باشند. اگر تمایل به نوشتن مطلب در این رابطه دارید، با ما تماس بگیرید. اولین #ریویو را به آگهیهای اخیر شامپو بس اختصاص دادهایم.
پیشدرآمد:
حدود ۹۰ سال است که موسیقی و تبلیغات رسما به هم پیوند خوردهاند. موسیقیهای یونیک و به یادماندنی به جای خود، تولید آگهیهای موزیکال نیز دارای جایگاهی ویژه در رساندن پیام به مخاطب آگهی در سراسر جهان هستند.
آگهی موزیکال در ایران نیز دارای جایگاهی طولانی و نسبتا پایدار است. این سبک از آگهیها تنها از شروع انقلاب تا پایان دهه ۶۰ دچار وقفهای کوتاه شدند.
از دهه ۷۰ تا کنون آگهیهای موزیکال زیادی ساخته شده که هنوز مردم آنها را به خاطر میآورند: آگهیهای برندهای گلرنگ، محسن، هایلی، داروگر و…
آگهیهای موزیکال ایرانی کیفیتهای متفاوتی دارند. چه در ساخت، چه در شعر و چه در موسیقی. ریتم قالب شش و هشتی در موسیقی ایرانی در آگهیهای پس از انقلاب جایگاه چندانی ندارد، اما ریتمهای کودکانه و سرودگونه و پاپ همچنان هر از گاهی از رادیو و تلویزیون شنیده میشوند.
در میان آگهیهای تازه، آگهی موزیکال بس علیرغم پخش کوتاهش (؟!) مورد توجه قرار گرفت.
چه کاری؟
آگهی تلویزیونی موزیکال شامپو بس
کار کجاست؟
آژانس شبکه آفتاب.
چرا اهمیت میدهیم؟
آگهی موزیکال شامپو بس یک بازگشت موفقیتآمیز برای این برند است. درحالی که شعر در خدمت اعلام نقاط تمایز و ویژگیهاست، تصویر وظیفهی جلب توجه مخاطب را برعهده دارد. موزیک نه به شکل معمول آگهیهای تلویزیونی که شبیه به موسیقی پاپی که این روزها جوانان ایرانی گوش میکنند، ساخته شده و شاید همین امر اولین دلیل جلب توجه مخاطبان به آن باشد.
دکور نسبتا عظیم است به پیشبرد قصه کمک میکند. آگهی بس جزو معدود آگهیهای موزیکال ایرانی پس از انقلاب است که با وجود تمام ملاحظات، از کورئوگرافی (رقصآرایی) بهره گرفته و بازیگران بامزهاش در این مسیر خوب هدایت شدهاند.
بهمن دادفر، کارگردان این آگهی تسلط خود را به فضای سینمای موزیکال نشان میدهد و با کارگردانی خوب، مخاطب را در طول این آگهی ۴۵ ثانیهای با آن همراه میکند.
جدا از تولید مناسب، این آگهی استراتژی درستی را دنبال میکند. بس در میان شامپوهای بازار، حداقل در این سالها کمتر در چشم بوده و نوآوری مشهودی هم برای مخاطب عام نداشته است. برای مخاطب عام شاید بس برندی پیر و “به جلو نرفته” باشد.
برای زدودن این پیشداوری ذهنی، آگهی موزیکال بس تقریبا از هر جهت جوان است. اگر در مورد دکور و لباس هم این مورد رعایت میشد و فضای مدرنتر و لباسهای امروزیتر و جوانپسندانهتری انتخاب میشد، شاید با یک آگهی موزیکال مثال زدنی رو به رو بودیم. با وجود این (شاید) نقیصه، این آگهی همچنان به مدد موسیقی جذابش، تکرار هر چند ثانیه یکبار نام برند و روایت و کارگردانی خوبی که دارد، برند بس را در ذهن مخاطبان جوان میسازد.
به عبارت دیگر، بنجامین باتن برندهای ایرانی تا اطلاع ثانوی همچنان بس است.
و این یکی آگهی:
در حالی که پخش آگهی موزیکال بس به سرعت متوقف شد، در مدت کوتاهی آگهی دیگری جای آن را گرفت که باید به آن هم توجه ویژهای کرد.
آگهی دوم که توسط کاوه ابراهیمپور ساخته شده، دیگر موزیکال نیست اما نویسندهی آن با هوشمندی بر کانسپت “بس که کارش درسته” تمرکز میکند. ارتباط نریتور با بازیگران (وبالعکس) عالی است و دنبالهای موفق بر یک آگهی به حساب میآید. آگهی دوم سر نخ آگهی اول را میگیرد و آن را ادامه میدهد. هم کارکرد خودش را دارد و هم دنبالهای است بر آگهی قبلی.
این دو آگهی نوید از حرکتی سریع برای کمک به رشد برند بس میدهند. کاش آماری منتشر میشد تا بدانیم چقدر این دو آگهی در این امر موفق بودهاند. اما از آنجایی که انتشار آمار (و خود آمار) چیزهایی لوکس در ایران به حساب میآیند، به حدس و گمان بسنده میکنیم و به انتظار حرکت بعدی “بس” مینشینیم.