وقتی راجع به یک برند حرف میزنیم، درباره یک محصول یا یک خدمت حرف نمیزنیم. این جمله ممکن است در نگاه اول ذهن شما را به خود مشغول کند و آن را را نادرست ببینید. اینکه شما یک نوشیدنی را با نامش میشناسید، یک خط هوایی را با عنوانش یا یک اتومبیل را هم همینطور، شالوده اصلی این یادداشت است.
ایران ادز- ولی واقعیت جای دیگری پنهان شده است. آن جایی که شما برند را به عنوان یک مفهوم نمیبینید. چیزی که در حالت عادی شکل یک ایده است و نمود عینی و بیرونی ندارد. برند یک مفهوم انتزاعی است؛ یک اتفاقی که پیش از تولید یک محصول شکل میگیرد. برای درک آن مفهوم انتزاعی است که محصولات و خدمات شکل میگیرند و قدرت یک محصول یا خدمت، به برندش و همان مفهوم انتزاعی است که با آنها عینیت پیدا کرده است.
ولی شاید شما هیچوقت خودتان را شکل یک محصول نبینید! این جمله هم ممکن است سؤالات بیپایانی را در ذهن شما شکل دهد. منظورش چیست؟ انسان به مثابه یک محصول؟ ولی این سؤال را میتوان اینگونه پاسخ داد: بله! شما خودتان یک برند هستید! این را جلوتر باز خواهم کرد.
یک برند خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد. از هویت بصری شامل لوگو، تگ لاین (همان شعار اصلی برند) و تایپوگرافی (شامل فونت و عوامل مرتبط به آن) تا جایگاه، خصوصیات، مأموریت، چشمانداز و پرسونا. به بیان سادهتر شما صورتتان یک شکل و فرم خاصی دارد، بدنتان همینطور، مدل خودتان حرف می زنید، خصویات اخلاقی خودتان را دارید و شخصیت منحصر به فرد خودتان. جایگاه شخصی و اجتماعی تان نیز به فراخور آن مأموریتی که برای خود تعریف کردهاید، شکل میگیرد و چشماندازتان تغییر و از آن تبعیت میکند. شما، برند خوتان را دارید و آنگونه که در چشم دیگران دیده میشوید، بازتابی از برند شماست و هویت شما را میسازد.
ولی آیا شما میتوانید برند خودتان را شکل دهید؟ میتوانید عوضش کنید، جایگاهتان را عوض کنید و شکل بصریتان را؟ جوابتان قطعاً مثبت است. چیزی که این روزها در دنیا از آن به عنوان «پرسونال برندینگ» یا همان «برندسازی شخصی» یاد میشود، تعریف جامعی از همین تغییر است.
معنای پرسونال برندینگ و شمایل انسانی
بیایید تعریف کلاسیک پرسونال برندینگ را با هم مرور کنیم: « برندسازی شخصی فرآیند استراتژیک ایجاد، جایگاهسازی و حفظ ادراک عمومی مثبت از خود است. این شامل بازاریابی افراد و مشاغل آنها به عنوان برندهای متمایز میشود و ویژگیها و ارزش منحصربهفرد آنها را برجسته میکند تا بر نحوه درک آنها توسط دیگران تأثیر بگذارد.» خلاصهاش کنم: «پرسونال برندینگ ارزشها، مهارتها و تجربیاتی است که شما را از دیگران متمایز میکند.»
شاید اکنون مفهوم عنوان مطلب را بهتر درک کنید: برند، شمایلی انسانی دارد. هر برندی در دنیا شبیه یکی از دوستان، آشنایان یا همکارانی است که دور و بر خود میبینید. شما میتوانید آن فرد را به برندی الصاق کنید. یک مثال بزنم: «بی ام و»سواران، افرادی با استیلی متفاوت را به یاد شما می آورند. آدمی که تیپی اسپرت دارد، خوشاستیل است، زیورآلاتی مدرن به خود آویزان کرده و عینکش، فریمی عجیب و غریب دارد. ولی «بنز»سواران، افرادی با تیپ کلاسیک، کت و شلوار، زیورآلات طلا و عینکی بدون فریم را به ذهن شما متبادر میکنند. پس «بی ام و»سواران را به طور خلاصه «باحال و مدرن» میبینید و «بنز»سواران را «کلاسیک و سنتی». این قدرت برند است و جایگاهسازیاش.
وقتی شمایلی انسانی به یک برند میدهید، بهتر درکش میکنید و مؤثرتر با آن ارتباط برقرار میکنید. مفهوم انتزاعی «برندینگ» برایتان ملموستر میشود و نگاهتان به آن برند دقیقتر و عمیقتر. حالا همین کار را با دوست و آشنا یا حتی خودتان انجام دهید؛ برند در ذهن شما خلق خواهد شد و جایش پایدار.
4C انگلیسی و ماجرای برندینگ
میرسیم به بخش جذاب داستان: آیا میتوانید برند شخصیتان را تغییر دهید؟ پاسختان مثبت است. همانطور که بالاتر گفتم، این کار یک فرایند استراتژیک است. شاید به اختصار بتوان به جای 4C انگلیسی لفظ «پوما» را به آن تخصیص داد:
- پایداری: شما باید در مسیری که برای تغییر برند شخصیتان برمیدارید، ثابت قدم باشید.
- وضوح: همه چیز باید شفاف باشد. باید خودتان را خیلی خوب بشناسید تا بتوانید خصوصیات اخلاقی و مهارتهای رفتاریتان را تغییر دهید و بهبود ببخشید.
- محتوای آگاهانه: شما هم مثل هر برندی باید محتوای درست از خودتان درست کنید؛ چیزی که با روحتان سازگار باشد.
- ارتباطات: در نهایت و از همه مهمتر، باید روابط درست و مؤثر با آدمهای کلیدی زندگیتان داشته باشید.
و برای رسیدن به «پوما» باید تمام توانتان را به کار بگیرید: «قوای تامه» داشته باشید:
- قدرت: باید مهارتها و تواناییهایتان را قدرتمندانه پیادهسازی کنید.
- وضوح: بازهم روی شفافیت تأکید میکنم؛ خوتان را خوب بشناسید و با خودتان روراست باشید.
- ارزشها: اصول تصمیمات و عملکرد شما بر همین استوار است. ارزشهایتان را بشناسید.
- تملک: این برند شماست. برندتان را مال خود کنید و از آن لذت ببرید.
- انرژی: شور و شوقتان را از دست ندهید. در مسیر درست قدم بردارید: حالتان دگرگون خواهد شد.
- میراث: این برند، چیزی است که از شما به جا میماند. پس در انتخاب خصوصیات و ارزشهایتان دقیق باشید.
- هدف: بدون هدف، هیچکاری جلو نمی رود. هدفمندی را فراموش نکنید.
با این تفاسیر، نتیجه کلی این است: برند شمایل انسانی دارد و انسان شمایل یک برند. شما برند خودتان هستید همانطور که ب ام و، بنز، قطرایرویز، ردبول و سایر برندهای دنیا هویت خاص خودشان را دارند. چشم اطرافیتان به شماست؛ لطفاً در حفظ و نگهداری درست خودتان کوشا باشید!