به گزارش ایران ادز، امیر سقا- به زبان ساده، اینفلوئنسر مارکتینگ یعنی همکاری برندها با افرادی که دنبال‌کنندگان زیادی در شبکه‌های اجتماعی دارند. اینفلوئنسرها می‌توانند بر انتخاب‌ها و رفتارِ خرید مخاطبان خود تأثیر بگذارند و با برقرای ارتباط موثر آن‌ها را به سمت‌وسویی خاص هدایت کنند.

1. نقش اینفلوئنسرها تکامل پیدا کرده است

نخستین نکته‌ای که باید در بررسی اینفلوئنسر مارکتینگ به آن پرداخت، این است که نقش اینفلوئنسرها با گذشت زمان چگونه تغییر کرده است. با پیشرفت تکنولوژی و به‌روزرسانی‌ شبکه‌های اجتماعی، اعتماد عمومی مردم به رسانه‌های سنتی مثل تلوزیون کمتر شده، به‌طوری که شبکه‌های اجتماعی این روزها اصلی‌ترین منبع انتشار محتوا و اخبار هستند.

این روزها 60 درصد مردم محتواهای سیاسی را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنند. در طول سال گذشته، استفاده نسل آلفا (Gen Alpha) از شبکه‌های اجتماعی برای دنبال کردن اخبار نیز 11 درصد افزایش یافته است.
برای مثال آمار افرادی که از TikTok برای مطلع شدن از اخبار و رویدادها استفاده می‌کنند، افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر کاربران زیادی اینفلوئنسرهای خبری را دنبال می‌کنند و این نشان می‌دهد که اینفلوئنسر مارکتینگ دیگر فقط محدود به تبلیغ محصولات نیست.

2. سن دنبال‌کنندگان اینفلوئنسرها در حال افزایش است

در گذشته، نوجوانان و جوانان اصلی‌ترین مخاطب اینفلوئنسرها بودند اما اکنون میانگین سنی دنبال‌کنندگان در حال افزایش است. این تغییر به برندها این شانس را می‌دهد که به مخاطبان بیشتر و متنوع‌تری دست یابند. با مشارکت با اینفلوئنسرهایی که با گروه‌های مسن‌تر ارتباط برقرار می‌کنند، برندها می‌توانند استراتژی‌های بازاریابی جدیدی را امتحان کنند که شامل همه گروه‌های سنی باشد.
این رویکرد نه‌تنها به برندها کمک می‌کند تا با مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کنند، بلکه به آن‌ها اجازه می‌دهد تا نیازها و علایق افراد را در مراحل مختلف زندگی بشناسند.

3. اینفلوئنسرها به دنبال احساسات هستند

وقتی به آنچه اینفلوئنسرها در مشارکت با برندها اهمیت می‌دهند نگاه می‌کنیم، دو نکته‌ اصلی به چشم می‌خورد: آن‌ها می‌خواهند برندها به شیوه‌ی کاری و نظر آن‌ها احترام بگذارند و به بازخورد آن‌ها در خصوص همکاری‌شان گوش دهند.
این موضوع نشان می‌دهد که اینفلوئنسرها بیشتر تمایل دارند با برندهایی کار کنند که برای ایده‌هایشان ارزش قائل هستند، به آن‌ها اعتماد دارند و به اینفلوئنسرها به چشم کارمند خود نگاه نمی‌کنند. برای بسیاری از اینفلوئنسرها، همکاری با برندها چیزی فراتر از مسائل مالی است. آن‌ها دوست دارند در پروژه‌هایی حضور داشته باشند که خودشان نیز به آن اهمیت می‌دهند.

4. اولویت‌های محتوایی در حال تغییر است

تغییر مهم دیگر در دنیای اینفلوئنسر مارکتینگ محبوبیت هرچه بیشتر محتواهای ویدیویی است. مردم دیگر به پست‌های معمولی که تنها از گرافیک و متن خوبی برخوردارند اهمیتی نمی‌دهند و به دنبال ویدئوهای سرگرم‌کننده هستند.

داده‌ها در آمریکا نشان می‌دهد که از سال 2020، بیشتر کاربران در شبکه‌های اجتماعی وقت خود را صرف تماشای ویدئوهای وایرال‌شده می‌کنند و از دنبال کردن دوستان و خانواده خود پرهیز می‌کنند.اگر به مخاطبان اینفلوئنسرها دقت کنیم، می‌بینیم که بیشتر آن‌ها این روزها محتواهای طنز را دنبال می‌کنند و این نوع محتواها را برای دوستان خود ارسال می‌کنند.

داده‌ها از رفتار کاربران در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که دنبال‌کنندگان اینفلوئنسرها 30 درصد بیشتر از دیگران تمایل به تماشای تبلیغات سرگرم‌کننده دارند. بنابراین، برندهایی که با اینفلوئنسرها کار می‌کنند، به جای هدف‌گذاری‌های سنتی در شبکه‌های اجتماعی، باید بر تولید محتوای سرگرم‌کننده برای ارتباط بهتر با مخاطبان خود تمرکز کنند.

5. صداقت مهم‌ترین رکن تبلیغات اینفلوئنسر مارکتینگ

اگرچه اینفلوئنسرها در دنیای سرگرمی نقش به‌سزایی بازی می‌کنند اما تنها 29 درصد از کاربران به تبلیغات اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی اعتماد دارند. این آمار نشان‌دهنده‌ی آن است که داشتن محبوبیت برای ترغیب مردم به خرید کافی نیست.
بر اساس بررسی‌ها، کاربران در زمان خرید محصول ابتدا به ارزش و اعتبار برند توجه می‌کنند و سپس به اینفلوئنسر؛ این رفتار به ویژه در حوزه‌هایی مانند محصولات مراقبت از پوست و مو و لوازم آرایشی بسیار اهمیت دارد.

از طرفی دیگر مردم به نظراتی که جنبه‌های خوب و بد یک محصول را نشان می‌دهد، بیشتر توجه می‌کنند و این امر باعث می‌شود تا آن‌ها بیشتر اعتماد کنند. برای کاربران، دیدن استفاده‌ی محصول توسط اینفلوئنسر می‌تواند به اندازه‌ی دانشی که او درباره آن محصول دارد، تأثیرگذار باشد. مردم همچنین ترجیح می‌دهند اینفلوئنسرها محصول مورد نظر را با دیگر محصولات موجود در بازار مقایسه کنند و تنها به تعریف و تمجید از آن نپردازند. اینفلوئنسرها باید مزایا و معایب یک یک محصول را مطرح کنند، چون در غیر این صورت ممکن است تبلیغ آن‌ها غیرواقعی و دروغ به نظر برسد.

6. محتوا باید در راستای هدف کاربران باشد

با افزایش استرس و اضطراب در نسل Z در ایالات متحده، اهداف آن‌ها نیز ساده‌تر شده است. در اواسط سال 2020، 35٪ آن‌ها معتقد بودند که امنیت مالی یکی از اهداف اصلی آن‌ها است. این آمار اکنون به 44 درصد رسیده است. این روزها، بسیاری به جای تماشای سبک زندگی افراد مشهور و جت‌های خصوصی و ویلاهای لوکس، در شبکه‌های اجتماعی به دنبال محتواهایی برای تعطیلات مقرون‌به‌صرفه هستند.

بر اساس آمار کمتر از 1 نفر از هر 10 نفر در ایالات متحده و بریتانیا فکر می‌کنند که ستاره‌هایی مانند کایلی جنر و دیوید بکهام برای نسل جدید تاثیرگذار هستند. در حالی که همکاری با آن‌ها ممکن است برای برخی برندها جذاب باشد، اما باید بررسی کرد که آیا حضور آن‌ها در تبلیغات با اهداف زندگی کاربران مطابقت دارد یا خیر.

 

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *