چیز زیادی از سالِ کهنهی 98 نمانده. نفسهای آخر است از این سالِ بَد نهادِ عجیبِ تلخِ بیخیر و آرامش و پُر غم و بحران. هرچند که گویا زهرِ این نیشِ آخر، تا مدتی در جان ما خواهد بود و هنوز مانده تا غائلهی این سالِ “ناپلئون” تمام شود برای ما.
خب! حالا که هر چه فریاد داشتیم بر سَر این سال نِگون زدیم و تبِ خشممان کَمَکی آرام نشست؛ خوب میشود اگر فتیلهی این چراغِ کمسوی انصاف را هم بالا بکشیم و کمی نور بتابانیم به این یادداشت پایان سال. بدیهای این پدر مرده را همه کم و بیش در یاد داریم؛ اجازه بدهید با خوبیهای گاهیگداریش هم ذهنمان را تازه کنیم. با همهی محدودیتهایی که کار و کسبهای ایران تجربه میکنند، شاید عجیبترین خبر خوب برای صنف و صنعت تبلیغات و ارتباطات بازاریابی ایران برگزیده شدن چندبارهی همکارانمان از ایران، برای داوری در جشنوارههای معتبر بینالمللی باشد. اتفاق خرسند و خوشایند دیگر هم، رشدیست که ارتباطات و بازاریابی دیجیتال چه در زیرساختهای رسانهای و چه در رویکردهای محتوایی در این سال داشته آنهم دوباره به جبر محدودیتهای تجاری و کم آمدن بودجههای رسانهای برای تبلیغات بالاخطی. همین خیر تا حدی شامل حال تبلیغات زیرخطی و برنداکتیویشنها هم شده است البته. توجه و بها دادنِ بیشتر به “استراتژی” این طفل یتیم ماندهی ارتباطات بازاریابی ایران هم جای مباهات دارد هرچند که همین “یک پیاله بیشتر” هم باز از صدقهی سر(!) بحران اقتصادی کشور است و حساسیت بیشتر برندها برای بهینه کردن بودجههای نحیف شدهی تبلیغاتی.
مهمتر و جدیتر از همه البته . . . تاب آوریست؛ تابآوری آژانسها و اهالی صنف و صنعت تبلیغات ایران در برابر این بحرانهای پی از پیِ هم و کمبود نقدینگی و دست به عصا شدن برندها. جای شکرش باقیست که بر خلاف انتظار و در قیاس با سایر صنایع، ما افول و زوال چندانی میان همقطارانمان نداشتیم شاید مهمترینشان که بیشک بخشی از تاریخ صنعت تبلیغات معاصر هم هست، همین “آخری” بود و همین روزهای آخر.
ما امسال در ایرانادز بسیار کار کردهایم برای روزهای این سالِ پیشِرو. ایرانادز امروز یک شورای راهبردی و مدیریتی دارد و به نیت خلق آیندهای معنادارتر و هم قدم با بهار؛ آهسته و پیوسته فصل تازه میکند. اخبار و تازههای داریم که شور سهیم شدنشان با شما را تا روزهای بهترِ پیشِرو در خود خواهیم داشت. اما برای این سال تازه و با وجود همدلی و درک شرایط و محدودیتهای فعلی؛ تصمیم گرفتیم از ابهامها و نگرانیها کمی هم که شده، فراتر برویم و پویشی را آغاز کنیم به پشتگرمی دوستان و مخاطبان ایرانادز و برای محکم کردن ستون این خیمه که آگاهی است و الهام و رشد. از چند دوست و همکار شاخص و خوشاندیشمان خواستیم یادداشتی بنویسند و بگویند با توجه به آنچه از سر گذشته است و آنچه ممکن است جلوتر باشد یا نه، از کوله پشتی زندگی حرفهایشان برای سال 99 چه چیزهایی را نگه میدارند، چه دور میریزند و چه به آن افزون میکنند. پاسخها شگفت انگیزند. برخی به غایت مسئولانه و عریان و برخی خوشبینانه و پر امید؛ برخی جدی و برخی جدیتر.
ایرانادز برای سال 99 از کولهاش چیز زیادی بیرون نمیگذارد؛ شاید آسانبینی و ملاطفت و شاید هم قائم به فردی و جنگجوی یک نفره بودن را. در عوض کولهاش را پر میکند از باور به کار گروهی، تفکر راهبردی، همافزایی و تعامل، و انعطاف و احترام متقابل. شما هم اگر مایلید و ما را مَحرم میدانید، برای همقطاران و مخاطبان ایرانادز از #کوله_پشتی99 خودتان بنویسید. ما مشتاقیم و منتظر.
به امید سالی “به”تر، پر بار تر و شادانتر . . .