این توصیهی تخصصی به شما میآموزد چهطور مودبوردهایی خلق کنید که ایدههای طرحتان را به درستی به مخاطبانتان منتقل کنند، ارائهای موفقیتآمیز در پیچهای تبلیغاتی داشته باشند و بهسرعت تأیید نهایی را بهدست آورند.
آموختن چگونگی خلق مودبوردها تجربهی شرکت در پیچها را برای شما متحول خواهد کرد. مودبوردها در همان ابتدای پروژه، دیدگاه طراح را به مخاطبان منتقل میکنند. آنها باید از نظر بصری، مجموعهای چشمگیر از ایدهها باشند، سرشار از بافتها و تصاویری که تجسمی درستتر از کارکرد واژهگان – بهتنهایی – را بتوانند ایجاد کنند. مودبورد نزدیکترین راهی است که میتوانید برای دعوت کسی به طی کردن مسیرهای ذهن خلاقتان در پیش بگیرید.
ضروری است که مودبورد شما چیزی فراتر از یک کلاژ بههمریخته و سردرگم باشد؛ یک تجلی منسجم و زیبا از دیدگاه شما. اما چهطور به این مودبورد جذاب میتوانید دست بیابید؟ ما مجموعهای از نکات را گرد هم آوردهایم که به نابغهی خلاق درون شما این فرصت را میدهد تا با به تصویر کشیدن خلاقیتتان روی یک مودبورد خارقالعاده، خود را به نمایش بگذارد.
آیا شما یک پورتفولیوی شگفتانگیز از طرحها برای پیشنهاد در کنار مودبورد خود در پیچ بعدی دارید؟
اگر فکر میکنید که پروژهتان هنوز هم نیاز به مقداری کار دارد، ما انبوهی از پورتفولیوها را در اختیار داریم که میتوانند برای شما الهامبخش باشند.
هنگام تهیهی مودبوردها، استفادهی صِرف از تصاویری که در فضای آنلاین یافت میشوند، آسان -و دقیقن به همینجهت، وسوسهانگیز- است. ولی اینکه شما پروژهی شما برای یک محصول دیجیتال است، به این معنا نیست که باید فقط به دنبال الهامات خود در دنیای دیجیتال بگردید. به علاوه، ممکن است با استفاده کردن از آنها، قوانین حقوق ناشر را زیر پا بگذارید.
برای مثال، شرکت طراحی دیجیتال Made by Many وقتی روی وبسایت خبری ITV کار میکرد، نگاهی به کپیهای مجلهی باسابقهی Picture Post داشت تا نشان دهد که تصویری که یک زیرنویس را در کنار خود دارد، چهقدر میتواند برای گفتن یک داستان جدید قدرتمند و مؤثرتر باشد. این قبیل از الهامات در دنیای واقعی، درست زمانی که مودبوردی را برای یک مشتری سر هم میکنید، میتوانند بسیار قانعکننده باشند.
دور تا دور ما الهامات دنیای واقعی است. بنابراین از دوربین گوشی خود برای ثبت هر چیزی که به شما الهام میدهد استفاده کنید، چه یک پرندهی در حال پرواز باشد، چه استفادهای جذاب از تایپوگرافیها بر روی یک تابلو، یا یک آجرکاری در یک ساختمان. و یا حتا شاید فقط گوشهی کوچکی از خانهی خودتان.
حتما لازم نیست عکسهایی که میگیرید، تصاویری فوقالعاده در مفهوم سنتی باشند -موضوع تنها ثبت کردن افکار، اندیشهها، مضامین و احساسات است.
آیا تا به حال چنین بدشانسیای داشتهاید که برای بازدید از یک نمایشگاه به گالریای رفته باشید و هیچ تأثیری بر رویتان نگذاشته باشد؟ طوری که تحتتأثیر آن نمایشگاه قرار نگرفته باشید یا به وسیلهی آنچه که در نمایشگاه وجود داشته تکان نخورده باشید و یا هیچ واکنش حسی دیگری برایتان اتفاق نیفتاده باشد؟ خیلی آسان است که حجم زیادی خرتوپرت را در جایی بر سر هم بریزید و آن را نمایشگاه بنامید؛ ولی استعداد مطلق این است که رشتهی افکار پشت آثار و چیدمان آنها در کنار هم به نوعی باشد که به همافزایی منجر شود و آن وقت نام نمایشگاه را بر آن گذاشت.
وقتی تهیهی مودبوردی را در دست دارید، خود را همچون یک متصدی چیدمان در یک نمایشگاه آثار هنری ببینید نه گردآورندهی آنها، و سعی کنید معانی و رشتههای افکار پشت هر اثر را از یک تصویر به تصویر دیگر بشناسانید. این امر تفسیر را راحتتر میکند.
از همان آغاز، تعیین کنید که چهگونه مودبورد شما قرار است ارائه شود، چون نحوهی ارائه شماست که تعیین میکند که شما چهطور به آن بپردازید و چه میزان جزئیات در آن بگنجانید.
یک مودبورد آفلاین، بهطور کلی از نظر سبک بیقاعدهتر است با اینحال میتواند به شکل آنلاین بههمراه یکسری توضیحات ارائه شود، در حالیکه یک مودبورد کاملن آنلاین، میبایست دقیقتر باشد و در کل برای انتقال یک مفهموم یا سبک نیازمند تلاش بیشتری است. به این فکر کنید که شخصی که مودبورد شما را صِرفن از طریق ایمیل و بدون حضور شما مشاهده میکند چه برداشتی میتواند از آن داشته باشد.
مودبورد شما چه دیجیتال باشد چه فیزیکی، سبک چیدمان آن باید به تصاویر کلیدی برجستهگی ببخشد، سپس میتوانید اطراف آن را پُر کنید از تصاویر کوچکتری که مضمون اصلی را تقویت کنند و مکمل آن باشند.
این یک ترفند فرعی با بهرهگیری از ضمیر ناخودآگاه افراد است. وقتی کسی تصویر بزرگی را در مودبورد شما میبیند، در ذهن خود سؤالاتی دربارهی آن خواهد ساخت و در نتیجه بهسرعت بقیهی مودبورد را می پوید تا جواب آن سؤالات را دریابد. اگر تصاویر فرعیِ مکمل -که کوچکتر هستند- را اطراف تصویر بزرگتر قرار دهید، آن شخص میبایست با روشنسازی پیامی که در تصویر بزرگ نهفته است، پاسخ سؤالات ذهنی خود را بیابد.
وقتی یک مودبورد فیزیکی و عینی میسازید، نگران نباشید که شخصن دست به آچار شوید. به طور سنتی، مودبوردها از ورقههای فوم ساخته میشوند. اگرچه برشزدن با یک چاقو و قرار دادن تصاویر برشخورده در مودبورد میتواند سخت و پُر زحمت باشد (بهخصوص اگر در کار با تیغ ماهر هم نباشید)، اما به عنوان یک ابزار نمایش، بیتردید بسیار مؤثر خواهد بود. ماهیتِ ملموسِ تصاویر برشخورده که روی بوردها چسبانده میشوند؛ تأثیرگذاری آنچه را که شرح داده میشود دو چندان میکند.
شاید این مثل یک کار از مُد افتاده به نظر برسد، اما به عنوان طراح، در حکم یک برگ برندهی واقعی در آستین شما خواهد بود. فقط مراقب انگشتان خود روی آن تیغ باشید….
به طور کلی وقتی حرف از پیچ یا ارائهی پروژهها میشود، مودبوردها جداگانه مطرح میشوند: آنها بهتنهایی و به صورتی مستقل، حالت و لحن را منتقل میکنند. این شیوهی استاندارد ارائه است، اما شما به جای اینکار، آنها را بخشی از ارائه اصلی خود در نظر بگیرید. به یاد داشته باشید، شما در حال تلاش برای بهرهگیری از ترفندهای بصریِ ناخودآگاه برای وادار کردن مشتری به درک موضوع هستید.
ترکیب عناصر مودبورد با محتویات پرزنتیشن اصلی، به جای تلاش بسیار در پایان ارائه برای جا دادن آن در ذهن مخاطبان – آن هم با توسل به زور- میتواند روشی مؤثر برای انتقال مفهوم مدنظر شما به مشتری باشد.
این مسئله حائز اهمیت است که اطمینان حاصل کنید که یک مدیر پروژهی خوشنیت، مودبورد آفلاین شما را پیش از ارائه برای مشتری ایمیل نکند تا آنها ندانند قرار است چه چیزی به آن ها ارائه شود.
برای یک مودبورد آفلاین، به مراتب بهتر است اجازه دهید تمامی آن، درست زمانی که آن را به نمایش میگذارید در ذهن مشتری فرو رفته و جذب شود، نه اینکه او مسلح به انبوهی از سؤالات، پیشتر از آنکه حتا شما ارائهتان شروع کرده باشید، از راه برسد.
به همین نحو، اگر مودبورد شما در حال ارائه برای یک مشتری است، سعی کنید خودتان هم در این روند مشارکت داشته باشید. این اصلا معنی ندارد که آنچه از ذهن شما نشأت گرفته است، توسط کسی دیگر به سایرین منتقل شود، چون در اینصورت در آخر، مفهومی گنگ، آشفته و در هم ریخته به مخاطب منتقل خواهد شد.
قفل کردن یک ایده یا یک سبک در یک مودبورد میتواند زیانآور و آسیبزا باشد، چرا که مشتری احساس خواهد کرد به اجبار در یک قالب زیباییشناختی خاص اسیر شده است. همهچیز را کمی نسبی و باز نگه دارید و آنها را طوری که کاملن نهایی به نظر برسند، نشان ندهید.
اگر در مودبورد خود از پیشنمایش عکسی که از یک آرشیو تصاویر به دست آوردهاید، استفاده کردهاید، نگران واترمارکهای روی آن نباشید -این به مودبورد شما حالتی را میدهد که “هی… نگاه کن! اینها فقط ایدهن… میتونیم اونها رو تغییر بدیم. “
وقتی یک مودبورد را ارائه میکنید، به صورت مخاطبانتان دقت کنید. غرغرهای ریز زیر لبی مشتری را نادیده بگیرید اما در عوض، به واکنشهای احساسی و رخساری آنها زمانی که به کلیت مودبورد نگاه میکنند توجه نشان دهید. این به شما برداشت خیلی واقعیتری میبخشد که آیا آن مودبورد کار خودش را بهدرستی در انتقال مفهوم انجام میدهد یا نه؟ و همینطور اینکه واکنش آنها به آنچه در حال ارائه آن هستید خوب است یا بد؟
شما باید مخاطبتان را به حال و هوای مورد نظرتان نزدیک کنید. پس غرولندشان را نادیده گرفته و به واکنشهای احساسیشان توجه کنید.
کارمندان در آژانس برندسازی Landor Associates از شکلی خاص از مودبورد برای معرفی خودشان به دیگر اعضای تیم استفاده میکنند. افراد، 9 تصویر را در یک صفحهی 3 x 3 در کنار هم قرار میدهند تا به همکارانشان بینشی از آنچه که دوست دارند بدهند؛ علاقهمندیها، نگرانیها و دلمشغولیهایشان.
اگر زمانی خواستید مهارتهای خود در زمینهی تهیهی مودبورد را بیازمایید، ساخت این مودبوردهای 9تایی را امتحان کنید و آن را به همکاران خود نشان دهید.
قدرت چند کلمهی مستقل و مجزا در یک مودبورد را نادیده نگیرید. کلماتی که بهخوبی انتخاب شده باشند میتوانند همچون نشانهایی که نمایش را – در لحظه- متوقف میکنند ،خارقالعاده عمل کنند و به مخاطبان ارائهی شما وقفههایی برای فکر کردن بدهند چون آنها مجبورند -در ذهن خود- آنچه که در مقابل آنهاست بخوانند. چیدمان کلماتی که دارای فونت بزرگ و بولد هستند در کنار هم، به خلق دراما، لحن و معنا برای هر پروژه بهخوبی عمل میکند.
منابع مبهم و گنگ میتوانند جالب و سرگرمکننده باشند، اما سعی کنید تعدادی آیتم مرتبط یا نقاط مشترک ملموس در مودبورد خود داشته باشید. شما میخواهید اجازه دهید دیگران به درکی از ایدهی شما برسند و آن را بفهمند، پس اگر بهعمد مبهم باشید، هیچ نتیجهای به دست نخواهید آورد. پُر کردن یک مودبورد با انبوهی از منابع پیچیده و غیرقابل درک، کار سادهای است؛ آنچه که بهمراتب سختتر است، واضح بودن و استفاده از تخیل برای فروش ایدهی خود است، هرچند که ارزش تلاشکردن را دارد.
در ارائهی یک مودبورد به مشتری، کمی میانهگرا باشید. چه چیزی سبب یک واکنش احساسی حقیقی در آنها خواهد شد؟ اشیاء دنیای واقعی برای رسیدن به این واکنش واقعی از سمت مخاطبان مناسب هستند. اگر ایدهی خود را از ساحل الهام گرفتهاید، در آن یک صدف بگنجانید. اگر آن لحظهی هیجانانگیز کشف ایده برای شما در قطار رخ داده است، تصویری از بلیت را در آن قرار دهید. این کار ذهن افراد را درگیر میکند و سبب آن واکنش احساسی خیلی مهم خواهد شد.
داشتن توقع خیلی بالا از مخاطب میتواند فرق بین یک مودبورد موفق و مودبوردی باشد که به خاطر بیش از حد ذهنی بودن کنار گذاشته میشود. خطری که وجود دارد این است که شما فرض میکنید که مخاطب میداند منظور شما چیست- اما خب، این احتمال هم وجود دارد که نداند! بنابراین اگر برای انتقال درست آنچه که در ذهن دارید به مشتری، به چندین منبع، عکس یا متن دیگر نیاز است، آنها را به مودبورد اضافه کنید.
فراموش نکنید که مودبوردهای خود را پیش از ارسال، محک بزنید. آنچه شما به عنوان مودبورد ارائه میکنید، قرار نیست نمونه ای از یک مسابقهی حدس زدن کلمات از روی تصاویر باشد! پس اگر مخاطب آزمایشی شما، بارها و بارها میپرسد که این تصویر به چه معناست یا چرا آنجاست، پس احتمال بالایی هست که آن تصویر نباید آنجا باشد.
کلیهی مراحل روند خلق مودبورد، باید جالب باشد؛ یک وقفهی نشاطآور در بین وظایف معمولن طاقتفرسای یک طراح. اگر در این فرآیند به شما خوش نمیگذرد، نشانهی بارزی از این است که احتمالن راه را اشتباه میروید….
در ادامهی نکتهی پیشین، مودبوردها روشی خوب برای توجیه تیم خلاقه و دیزاینرها هستند. از اینکه وارد جزئیات شوید، نترسید. مودبوردی که در بالا میبینید، برای انیمیشنساز Tom Baker بهعنوان یک راهنمای حس و حال و سبک برای خلق نسخههای کارتونی شخصیتهای سریال تلویزیونی انتقامجویان تهیه شده است. در این مودبورد به جای بسنده کردن به نمایش تنها یک تصویر نمونه از شخصیتها، چندین تصویر از آنها در حالات بسیار متفاوت خلق شد، که به Baker یک نشانه ی روشن از سبک و سمت و سوی داستان داد.
مودبوردها قرار نیست فقط برای ارائه در پیچها تهیه شوند. پیش از خلق تصاویر جلایافته و نهایی، به آماده کردن مودبوردهایی فکر کنید که دیگر پروژهها، وبسایتها یا کارکردهایی با مضمون مشابه را نشان میدهند.
“وقتی آن را ببینم، متوجه میشوم” عبارتی است که برای بیشتر ما آشناست، اما شنیدن این عبارت وقتی طرح نهایی از سمت یک مشتری برگشت میخورد، منزجرکننده است و نشان میدهد که برگشتهایم سر خانهی اول. استفاده از مودبوردها در مراحل مختلف فرآیند طراحی میتواند به شما کمک کند که خود را از قرار گرفتن در شرایط مشابه نجات دهید.
ترجمهای از مطلب سایت CreativeBloq
مترجم: آرزو کاشانی راد
حال تبلیغات ایران این هفته چگونه است؟ برنامه ؛است» با رویکردی حمایتی به بررسی کمپینهای…
سرویس تشخیص موسیقی محبوب Shazam تاکنون در شناسایی ۱۰۰ میلیارد آهنگ به کاربران خود کمک…
شرکت خودروسازی فورد بهدلیل کاهش فروش خود در اروپا، ۴ هزار نفر از کارمندانش را…
وزارت دادگستری (DOJ) رسماً اعلام کرده که گوگل باید مرورگر کروم را بفروشد تا در…
هزارهها یا نسل Y بخشی از جمعیت متولد دهه 1980 و 1990 هستند که به…
در چند سال اخیر، تعداد زیادی از خودروسازان مثل کیا و رولزرویس لوگوهای جدید و…