تا چند سال پیش، اطلاعات برندها (guide line) مانند یک گنجینه پنهان بود. لوگو، رنگها، داستان برند و… همه در دل شرکتها نگه داری میشد و تنها افراد خاصی به آنها دسترسی داشتند. اما امروزه اوضاع کاملا تغییر کرده است. شرکتها حالا درهای اطلاعات خود را به روی عموم باز کردهاند.
ایران ادز– دلیل اصلی این تغییر، تغییرات بزرگی است که در دنیای کار رخ داده است. با شیوع کرونا، بسیاری از شرکتها به سمت کار از راه دور رفتند. این تغییر باعث شد تا مرز بین کار و زندگی شخصی کمرنگ شود و شرکتها مجبور شوند روشهای ارتباطی خود را تغییر دهند. در این شرایط، اطلاعات باید به سرعت و به راحتی در دسترس همه قرار میگرفت.
در این شرایط یک گام مهم برای تیمهای برند شرکتها، اطمینان از دسترسی کارمندان و شرکا به دستورالعملها و داراییهای برند از هر مکان و در هر زمان بوده است، و ایجاد یک منبع واحد حقیقت برای مدیریت برند. و بهترین مراکز برند، آنهایی هستند که الهامبخش هستند و در عین حال اطلاعات کلیدی را به سرعت ارائه میدهند.
اکنون، در پی این دنیای جدید شرکتی، تیمهای برند در سراسر جهان در حال بررسی این هستند که اگر guide line آنها در دسترس عموم بود، چه اتفاقی برای آنها رخ میداد و چه دستاوردهایی داشتند؟
مزایای محتوای عمومی برند چیست؟
اکنون سالهاست که برخی از رهبران برند در حال آزمایش این مساله هستند که اگر اطلاعات آنها در دسترس همگان باشد، چه اتفاقی رخ میدهد.
مدافعان به غل و زنجیر کشیدن guide line ، یک سوال مهم داشتند و آن این بود که خطر اصلی اشتراک اطلاعات چیست؟ مثلا اگر کسی با دسترسی به لوگوی ما از آن سواستفاده کند چه میشود؟” البته که در عصر جستجوی گوگل، چنین دغدغهای بیمعناست تیمهای برند به جای چنین نگرانیهایی باید به این فکر کنند که عدم انتشار اطلاعات برند، چه فرصتهایی را از آنها میگیرد.
اما مزایای اشتراکگذاری اطلاعات برند چیست؟
- افزایش آگاهی و تأیید برند: داستان برند، مانند یک رمان جذاب، مخاطب را به دنیای برند میکشاند. این داستان، ارزشها، باورها و اهداف برند را به تصویر میکشد و به مشتریان کمک میکند تا با برند ارتباط عمیقتری برقرار کنند. برای مثال، شرکت نایک با داستانهایی از ورزشکاران موفق، روحیه رقابت و تلاش بیامان را در برند خود تقویت کرده است. این داستانها، نه تنها به فروش محصولات نایک کمک میکنند، بلکه به مشتریان انگیزه میدهند تا به اهداف خود برسند.
- تقویت هویت برند: هویت بصری یک برند، شامل لوگو، رنگها، فونتها و سایر عناصر بصری است که به صورت یکپارچه در تمام ارتباطات برند استفاده میشوند. این عناصر، هویت بصری برند را شکل میدهند و به مخاطب کمک میکنند تا برند را به سرعت بشناسد و به خاطر بسپارد. اشتراکگذاری داستان برند و استفاده صحیح از عناصر بصری، به برند کمک میکند تا از دیگر رقبا متمایز شود، برند قابل اعتماد شود، در ذهن مردم بماند و با خلق داستانهای موفق و الهامبخش، به مشتریان انگیزه میدهند تا با برند همراه شوند.
- جذب استعدادهای جدید: در عصری که شرکتها به شدت برای جذب استعدادها با هم رقابت میکنند و اهمیت تفکر طراحی بیش از پیش شناخته شده است، برندها از مراکز برند خود به عنوان راهی برای نمایش رهبری خود در این فضا و جذب بهترینها استفاده میکنند.
- نمایش تخصص صنعت: با به اشتراک گذاشتن دانش و تجربه خود، شرکتها میتوانند به عنوان یک مرجع در صنعت خود شناخته شوند.
از کجا شروع کنیم؟
اگر شما هم مجاب شدهاید که guide line خود را عمومی کنید، باید ار را از کجا آغاز کنید؟ اولین نکتهای که باید در عمومی کردن گاید لاین ها بدانید این است که پرده را آنقدری عقب نکشید که باعث آسیب به شما وشرکت شود. اینکه کدام اطلاعات باید عمومی شود، یک نسخه واحد نیست. بلکه این دستورالعمل برای هر برند با دیگری متفاوت است. موارد زیر آن چیزهایی است که شما میتوانید در اختیار همه بگذارید:
- داستان یا تاریخچه برند
- هدف برند
- فلسفههای کلیدی برند (مثلاً دیدگاه در مورد طراحی یک محصول خاص)
- کدهای برند (عناصر ظاهر شده در تمام ارتباطات، مانند لوگو، پالت رنگ، تایپوگرافی)
- پیشنهاد ارزش کارفرما
- کاربردهای برند
- آینده حاکمیت برند
مراکز انتشار اطلاعات برند
اکنون مدیران برند میدانند که یک داستان خوب فقط مختص اعضای تیم بازاریابی ومدیران داخلی نیست و باید آن را در دسترس همه قرار دهند. این اطلاعات میتواند برای شرکای بالقوه، مصرفکنندگان، روابط سرمایهگذاری، سازمانهای غیردولتی، استخدامهای آینده و حتی منبعی از غرور برای کارمندان فعلی استفاده شود و به کار بیاید.
سال ۲۰۲۰، سال بیداری و نیاز به شفافیت بود. مردم در آن سال بیش از هر زمان دیگری متوجه شدند که به اطلاعات درست و دسترسی آسان نیاز دارند. این نیاز، دنیای برندسازی را نیز تحت تأثیر قرار داد.
قبلاً، شرکتها اطلاعات برند خود را مانند گنجینه پنهان میکردند. اما حالا، بسیاری از آنها تصمیم گرفتهاند این درها را باز کنند و اطلاعاتشان را با همه به اشتراک بگذارند. این تغییر بزرگ، مانند این است که کلیدی را که اطلاعات خصوصی برند را قفل کرده بود، دور انداخته باشند.
در آینده نزدیک، داشتن یک مرکز برند عمومی تبدیل به یک استاندارد خواهد شد. شرکتها با ایجاد این مراکز، اطلاعات مهمی مانند داستان برند، لوگو، ارزشها و… را در اختیار عموم قرار میدهند. این کار باعث میشود برندها انسانیتر و نزدیکتر به مردم شوند.
به عبارت سادهتر، دنیای برندسازی در حال تغییر است. برندهای موفق، برندهایی هستند که اطلاعات خود را با دیگران به اشتراک میگذارند و به سوالات مردم پاسخ میدهند. این رویکرد، نه تنها به سود برندها، بلکه به نفع کل جامعه است.