آیا برندها باید در شیوۀ همکاری‌شان با اینفلوئنسرها تجدیدنظر کنند؟

نگرانی از کلاهبرداری و عدم شفافیت بر فضای اینفلوئنسر مارکتینگ سایه انداخته؛ با اینکه این نوع کسب‌وکار و اقتصادی که بر پایۀ آن شکل گرفته، هنوز خیلی جوان است.

ما از بازاریابان و کارشناسان رسانه پرسیده‌ایم که چطور می‌توان بخش اینفلوئنسر را به تجارتی پایدار تبدیل کرد و برای این کار به چه چیزهایی نیاز است؟

آیا برندها باید از همکاری با آنها خودداری کنند؟ اینفلوئنسرها چطور باید ماندگاری در این بازی رقابتی را تضمین کنند؟ و آیا آژانس‌هایی که تعهد کرده‌اند که در این بخش خدمات ارائه دهند می‌توانند از فراز و نشیب‌ها و پیچ‌های خطرناک این بخش جان سالم به در ببرند؟

آدام ویلیامز، مدیر عامل، پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ Takumi

برندها همین حالا هم ایجاد تغییراتی برای همکاری بهتر با اینفلوئنسرها را شروع کرده‌اند. آنها دیگر نمی‌خواهند به اینفلوئنسر مارکتینگ بابت پروژه‌های گذری فقط ناخونکی بزنند. در عوض، به فکر مشارکت‌های انحصاری بلندمدت افتاده‌اند و اینکه چطور می‌توانند آن را با کل ترکیب بازاریابی‌شان هماهنگ کنند.

داشتن ساختار فکری بلندمدت برای کمپین‌های اینفلوئنسر مارکتینگ به افزایش پایداری و اعتبار کمک می‌کند. اگر مصرف‌کنندگان ببینند اینفلوئنسرهای مورد اعتمادشان، در مورد یک محصول محتوا منتشر می‌کنند و در ازایش پول می‌گیرند، شاید دوباره این ایده تقویت شود که آن اینفلوئنسر دلبستگی واقعی به آن محصول دارد و تعریفی که از آن برند می‌کند دوباره بتواند اعتماد مصرف کنندگان را جلب کند.

اما برای اینکه این اتفاق بیفتد برندها باید آزادی بیشتری برای خلاقیت به اینفلوئنسرها بدهند. بیشتر اینفلوئنسرها فریاد می‌زنند که دلشان می‌خواهد کنترل خلاقانۀ بیشتری روی پست‌هایشان داشته باشند؛ بر اساس بررسی که ما انجام دادیم 83 درصد از آنها این موضوع را در اولویت اولشان قرار داده‌اند. با اینکه برندها معمولاً دادن آزادی عمل بیشتر به اینفلوئنسرها را خیلی ریسکی می‌دانند، اما وقتی به آنها اجازه می‌دهند که خودشان محتوا را انتخاب کنند، میزان شفافیت و صداقت پست‌ها بالاتر می‌رود و به نظر قابل اعتمادتر می‌رسد.

هرچند ممکن است این تغییرات خیلی جزئی به نظر برسند اما، می‌توانند تا حدی اعتمادی که در رسوایی‌هایی نظیر فستیوال Fyre از دست رفته را بازسازی کنند. برندها مجبورند برای شروع مشارکت‌هایی معتبر با تأثیری در چهارچوب قانون با اینفلوئنسرها که بتواند تجارتی پایدار از این بخش بسازد، خیلی بیشتر از همیشه تلاش کنند.

توضیح مترجم: Fyre Festival جشنوارۀ موسیقی بود که سال 2017 توسط بیلی مک‌فارلند، مدیرعامل شرکت رسانه‌ای Fyre برای ترویج اپلیکیشن رزرو موسیقی این شرکت برگزار شد. جشنواره توسط اینفلوئنسرهای معروفی مثل بلا حدید و کندال جنر و بسیاری دیگر در اینستاگرام معرفی شد در حالی‌که بسیاری از آنها هیچ وقت نگفتند که برای این کار پول گرفته‌اند. در نهایت، شرکت‌کننده‌ها که قول پذیرایی VIP به آنها داده شده بود با تأخیر در پرواز، کلبه‌های نیمه ساخته برای استراحت و ساندویچ‌های پنیر سرد مواجه شدند که این تجربه را برایشان به کابوسی در باهاما، شهر برگزاری جشنواره، تبدیل کرد. بیلی مک‌فارلند مارس 2019، در دادگاه به جرم کلاهبرداری و فروش بلیط‌های جعلی به شش سال حبس و پرداخت خسارت 26 میلیون دلاری به سفارش‌دهندگان محکوم شد.

 

دیزی بوئتنگ، مدیر رسانه‌های اجتماعی، لوازم آرایشی Maybelline

برای افزایش پایداری در بخش اینفلوئنسر، برندها همین حالا هم روی شیوۀ تعامل‌شان با اینفلوئنسرها متمرکز شده‌اند. مشخصاً در مورد بسته‌های محصول و هدایایی که برای آن‌ها ارسال می‌کنند، حالا دیگر بهینه‌تر کار می‌کنند تا جایی که بعدا بیشترین منفعت را هم برای برند ایجاد کند.

از وقتی که برندها تصمیم گرفته‌اند که با همکاری با اینفلوئنسرهای کلیدی که واقعاً محصولات‌ آنها را دوست دارند، احساس علاقه‌ای واقعی نسبت به برندشان ایجاد کنند، این بخش هم به شکل فیزیکی پایدارتر شده و هم در روابط. اتفاقی که باعث می‌شود که همکاری بین برندها و اینفلوئنسرها در کل معتبرتر و پایداتر شود.

 

اولی لوئیس، مدیر و بنیان‌گذار، آژانس The Fifth

بازاریابی اینفلوئنسری، با وجود رشد بسیاری که داشته اما هنوز کاملاً نابالغ است و برای حرفه‌ای‌تر ساختن این فضا باید کارهای زیادی انجام شود. بخشی از این فرآیند برمی‌گردد به پرداختن به مسئولیت‌ (پاسخ‌گویی) و شفافیت در کل زنجیرۀ تأمین.

یعنی اینفلوئنسرها باید به میل خود داده‌هایشان را با شرکایشان به اشتراک بگذارند و تحلیل‌های بلادرنگی را که می‌تواند به برندها کمک کند تا ارزش حقیقی تأثیرگذاری آنها و محتوایشان را ارزیابی کنند در اختیارشان قرار بدهند.

این فقط زمانی ارزش دارد که پیش از اینکه برندها روی این موضوع پافشاری کنند و پیش از تهیۀ هر محتوایی اتفاق بیفتد. بنابراین، مهم است که اینفلوئنسرها مسئولیت حاصل از درآمدشان را به خوبی به عهده بگیرند.

از طرف دیگر، اگر برندها واقعاً کنترل و بازگشت سرمایه بیشتری را می‌خواهند باید بهای واقعی کار داستان‌سراها را پرداخت کنند. با توجه به اینکه روابط عمومی دارد بخشی از نفوذ و قدرتش را در رسانه از دست می‌دهد و به کانال بازاریابی یکپارچه‌ای از ترکیب چند چیز تبدیل می‌شود، دوران هدیه‌های روابط عمومی هم به زودی جای خودش را به برنامه‌ریزی محتوایی و بودجه‌های خرید رسانۀ حساب شده می‌دهد.

 

ریچ کیث، مدیر عامل، آژانس Fourth Floor Creative


باید اول کارمان را با تعریف «اینفلوئنسر مارکتینگ» شروع کنیم. ما اعتقاد داریم که اینفلوئنسر مارکتینگ واقعی باید بر اساس خلق ارزش برای تمام طرفین این بازی تعریف شود: برندها، اینفلوئنسرها و مخاطبان.
ساختن ارتباطی درست و قابل اعتماد میان برندها، اینفلوئنسرها و مخاطبانشان نقطۀ شروع است. همچنین باید در مورد پلتفرم‌هایی که می‌خواهیم از آنها استفاده کنیم هم فکر کنیم. الان به جایی رسیده‌ایم که بیشتر گفتگوها به اینستاگرام ختم می‌شود و جایگذاری سادۀ محصولات در پست‌های اینستاگرامی. در حالی که اجتماعات و ارتباطات عمیق در یوتیوب و پلتفرم‌های هدفمندتر مثل Twitch و TikTok در جریان است. بهترین نتیجه همیشه از خلق محتوایی منحصر به فرد و سفارشی به دست می‌آید که درست به قامت مخاطبان دوخته شده باشد.

 

اندی جانسون کریک، مدیر روابط عمومی، خیریۀ Help for Heroes

برای خیریه‌ها، بله. 100 درصد.

خلق محتوا برای خیره‌ها یک بازی متفاوت در دنیای پیچ در پیچ تبلیغات نامحسوس است. از آنجایی که بسیاری از خیریه‌ها نمی‌توانند پول زیادی خرج اینفلوئنسرها کنند، بدگمانی در مورد پرداخت هم خیلی زیاد نیست. بیشتر ما به افرادی اعتماد می‌کنیم که به دلایل خود اعتقاد دارند، صدای برند را به گوش بقیه می‌رسانند و پیام ما را تقویت می‌کنند.

داده‌های ما نشان می‌دهد که وقتی با اینفلوئنسرها کار می‌کنیم، ریچ (دسترسی‌مان) به طور میانگین چهار برابر از زمانی که از روش‌های معمول دیگر استفاده می‌کنیم بیشتر است. وقتی یک خیریه برای جمع‌آوری کمک مالی، افزایش سرمایه، نیروی داوطلب، امضای دادخواست یا تلاش برای هدفی خاص همۀ تکیه‌اش به اجتماع است و با ترویج و حمایت سلبریتی‌ها به سرعت رشد می‌کند، دلیل محکمی برای ارتباط برقرار کردن با اینفلوئنسرها و مخاطبان دارد.

به همین ترتیب می‌دانیم که موقع تیم ساختن با برندهای دیگر، وقتی از اینفلوئنسرها استفاده می‌کنیم همۀ طرفین سود می‌برند. ما با اینفلوئنسرهای مد در مشارکت با برند «دبنهامز» همکاری کردیم و داده‌ها از بازدید وبسایت، سوایپ آپ (بکشید بالا!) استوری اینستاگرام، نرخ مشارکت یا اینگیجمنت و در نهایت فروش، افزایش چشم‌گیری را به نمایش گذاشت.

برای اینکه بتوانیم افسار پشتیبانی بزرگی که از سمت دنیای ورزش داریم را در دست بگیریم، از الگوی مشابهی استفاده کرده‌ایم؛ چیزی که بیشترین هماهنگی را با مخاطبان اصلی‌مان دارد. فقط سال گذشته توانستیم با بازیکنان راگبی بزرگی مثل جانی ویلکینسون، کریس رابشاو و ریچل بارفورد همکاری کنیم و همینطور با تیم‌هایی مثل Scarlets و Sale Sharks.

قرار دادن برندمان در چنین فضایی نیاز به فکر کردن ندارد. وقتی اینفلوئنسرها واقعاً به ما اعتقاد داشته باشند، بدانند چه کار می‌کنیم و چرا این کار را انجام می‌دهیم، به سفرای قدرتمند باورنکردنی و صدای برند ما تبدیل می‌شوند.

 

سم بیکر، روزنامه‌نگار، سردبیر سابق Red و Cosmopolitan و بنیان‌گذار مجله آنلاین The Pool

همه چیز در اعتماد و اعتبار خلاصه می‌شود. تولیدکننده‌های محتوای خلاق و اینفلوئنسرها یکی نیستند و جمع بستن آنها با هم کمکی به کسی نمی‌کند. بعضی از تولید‌کننده‌های خلاق شگفت‌انگیز در اینفلوئنسر مارکتینگ هم مشغولند، در حالی که برخی از اینفلوئنسرها فقط دنبال درآمد بی‌زحمت هستند.

وابستگی به تنها یک پلتفرم هرگز کار درستی نیست. اینفلوئنسر مارکتینگ باید از پلتفرم‌های مرکزی شبکه‌های اجتماعی فراتر رود؛ مخصوصاً که حالا اینستاگرام در الگوریتم‌هایش تغییراتی ایجاد کرده تا ریچ ارگانیک را کاهش دهد.

اصلی‌ترین مسئله داشتن جامعه‌ایست که به دقت پرورش یافته. بسیاری از اینفلوئنسرها کلاً فراموش کرده‌اند که چرا فالوئرهایشان از ابتدا آنها را فالو کرده‌اند. فالوئرها هم همینطور. فالوئرها دلشان صمیمت واقعی می‌خواهد نه صمیمیتی ساختگی.

از اینفلوئنسرهای خودتان استفاده کنید. نباید به جایگذاری محصول به عنوان روش جایگزین اورژانسی نگاه کنیم؛ برای من خیلی عجیب است که هنوز خیلی از برندها از همین شیوه استفاده می‌کنند.

فیدهایی که از تبلیغات اسپانسری پر شده باشند مخاطب را عصبانی می‌کند. اما محتوایی که به درستی تهیه شده صرف‌نظر از اینکه چه کسی پول تولیدش را داده همیشه مورد استقبال قرار می‌گیرد. مثالش می‌تواند پروژۀ الهام‌بخش #showus باشد که از همکاری داو با شرکت Getty images شکل گرفته بود.

همه چیز برمی‌گردد به کیفیت و انتقال. تولیدکننده‌های خلاق، با برنامه و نترس بسیاری وجود دارد. چرا با افرادی کار کنیم که به فالوئرها و برندهایی که با آنها همکاری می‌کنند سبک زندگی دروغین می‌فروشند؟

 

جیزل باکسر، مدیر رسانه‌های اجتماعی، آژانس Tribal Worldwide London

برندها می‌دانند که به انجام اینفلوئنسر مارکتینگ نیاز دارند اما بسیاری از آنها نمی‌دانند چگونه. این ندانستن معمولاً منجر می‌شود به کمپین‌های گذری که هیچ هدف یا منظور مشخصی ندارند. راه حل کلیدی این است که به استراتژی بلند مدتی متعهد باشیم که در آن به خوبی مشخص شده که می‌خواهیم چه چیزی در کمپین به دست آوریم، با چه روشی می‌توانیم به آن برسیم و کدام اینفلوئنسرها می‌توانند بهترین نقش را در راه رسیدنمان به این هدف ایفا کنند. اینفلوئنسرها را باید بر اساس برندشان، تعداد مخاطبانشان و آمارهای صفحاتشان انتخاب کنیم. کمپین هم بعداً باید در یک بازۀ زمانی طولانی مدت سنجیده و بهینه شود.

بهتر است برندها تمرکزشان را روی اینفلوئنسرهایی بگذارند که بیشترین هماهنگی را با برندشان دارد، اینفلوئنسری که با ارزش‌های برند شما هم‌سو است، کسی که مخاطبانش در بازار هدف شما هستند. فالوئرهای اینفلوئنسر باید با دقت بررسی شوند تا از مشخصات آماری آنها مطمئن شوید. در این بررسی‌ها مثلاً باید موقعیت مکانی، سن، جنس و نرخ مشارکت‌شان در نظر گرفته شود. بسیاری از اینفلوئنسرها، مخصوصاً آنها که مدتی خیلی در معرض توجه بودند، ممکن است فالوئرهایشان را خریده باشند تا رقم فالوئینگ‌شان را بالا ببرند. برندها باید خیلی با دقت این پروفایل‌ها را مدیریت کنند چون همیشه تعداد بالای فالوئر، مساوی مخاطبان پروپاقرص واقعی نیست.

برای اطمینان از اینکه محتوا به خوبی در میان عموم مردم بازتاب می‌یابد، با گروه‌ متنوعی از اینفلوئنسرها همکاری کنید. انتظاراتتان در مورد محتوای اینفلوئنسرها را تنظیم کنید، تصمیم بگیرید یا در مورد چیزی که از آنها می‌خواهید کاملاً شفاف باشید یا بپذیرید که نتیجۀ همکاری‌تان، محتوایی واقعاً ضعیف باشد. در مورد خلاقیت مصر باشید. نمی‌شود فقط محصول‌تان را در اختیار اینفلوئنسر بگذارید و از او انتظار داشته باشید محتوایی جذاب و شگفت‌انگیز تحویل‌تان بدهد. باید با اینفلوئنسر خود برای خلق محتوایی عالی که بتواند در بازار شلوغ متمایز جلوه کند همکاری کنید.

 

هری هوگو، هم بنیان‌گذار، آژانس سوشال مدیا The Goat Agency

بهتر است برندها و آژانس‌ها ابتدا کمی از نزدیک با اینفلوئنسرها و تولیدکننده‌های محتوای خلاق در شبکه‌های اجتماعی کار کنند تا مطمئن شوند که مخاطبان آنها و چیزی که بیشترین هماهنگی با آن مخاطبان را دارد به خوبی می‌شناسند.

الان دیگر ثابت شده که شراکت بلندمدت یا طرح‌هایی که اینفلوئنسرها را به سفیران برند تبدیل می‌کند، برای هر دو طرف کارسازتر است. این در نتیجۀ رابطۀ شفاف میان برند و اینفلوئنسر به وجود می‌آید و قابل مقایسه با کمپین‌های رایج نیست که کاملاً تحمیل شده و غیر واقعی به نظر می‌رسند.

سال 2020 استفادۀ مؤثر از اینفلوئنسرها به عنوان کانال بازاریابی جدید هر روز مهم‌تر می‌شود. با وجود این مشارکت‌ها، اینفلوئنسرها می‌توانند روی ساختن برند شخصی خودشان هم کار کنند، چیزی که به سطح بالایی از آزادی در خلاقیت نیاز دارد تا مسیرشان را به سمت چیزهایی که واقعاً به آن اعتقاد دارند گم نکنند.

داریم می‌بینیم که شبکه‌های اجتماعی در طول این سال‌ها چقدر سریع رشد کرده‌اند و خواهیم دید که اینفلوئنسر مارکتینگ با گذشت زمان کامل و بالغ می‌شود. هر چه برندها بیشتر در موردش بفهمند، شناختشان هم در مورد ارزش‌ها و پتانسیل‌های این کانال جدید تبلیغاتی بیشتر می‌شود.

 

آرون بروکس، هم بنیان‌گذار، پلتفرم تولید محتوا و اینفلوئنسر مارکتینگ Vamp

اول و مهم‌تر از همه، اینفلوئنسرها باید تأثیری واقعی و مخاطبانی اصیل داشته باشند. نه فالوئرهای خریداری شده یا اینگیجمنت جعلی. بعد از آن به روش‌های سنجش درست و محکمی نیاز است که بتواند اثرگذاری آنها را اثبات کند. اینجا هم مانند هر مجرای مالی دیگری، هدف‌گذاری و ردیابی معیارهای معنی‌دار، کاملاً ضروری هستند.

شک ندارم برندهایی که بدون سبک سنگین کردن کارها و بدون اهداف واقع‌بینانه، به سمت تبلیغات اینفلوئنسری هجوم می‌برند خیلی زود با کمپین‌هایی ناکارآمد مواجه می‌شوند. وقتی این اتفاق می‌افتد، احتمالاً دل‍شان می‌خواهد از کل این شیوۀ تبلیغاتی شکایت کنند و آن را کنار بگذارند ولی این دقیقاً مثل این است که یک برند بنری را با خلاقیت بسیار ضعیف ببرد روی وبسایتی که مخاطب اشتباهی را به سمتش جذب کند و بعد بیاید کل تبلیغات دیجیتال را زیر سوال ببرد.

هر کدام از طرفین برای تضمین پایداری اینفلوئنسر مارکتینگ نقش خودش را دارد. اینفلوئنسرها باید به تولید محتوای با کیفیت ادامه بدهند و ارتباطی اصیل و واقعی با مخاطبان واقعی خود برقرار کنند. برندها باید پیش از اینکه اهداف ملموس‌شان را در قالب کمپین ببینند، ابتدا اهمیت انتخاب اینفلوئنسری معتبر و مرتبط را به خوبی درک کنند. سپس وظیفۀ پلتفرم‌هایی مانند آنچه ما ارائه می‌دهیم این است که خیال هر دو طرف را از قابل اعتماد و مؤثر بودن کاری که انجام می‌دهند راحت کند.

 

میشل وستون، مدیر بازاریابی ، پلتفرم آنلاین مد Zalando

صنعت مد با چالش‌های بزرگ و پیچیده‌ای روبروست. سیارۀ زمین دارد از تغییرات اقلیم و استفادۀ ناپایدار از منابعش آسیب می‌بیند. حقوق بشر و استانداردهای شغلی مورد تهدید قرار گرفته‌اند. برای همین در Zalando در تلاشیم تا مشتریان خود را با مفهوم مد پایدار آشنا کنیم. با شرکایی همکاری می‌کنیم که همین دیدگاه و ارزش‌های اخلاقی را دارند و هر روز کارهای بیشتری برای پیشبرد این صنعت انجام می‌دهیم.

در مورد بخش اینفلوئنسرها هم همین رویه را در پیش گرفته‌ایم و اینفلوئنسرهایی را انتخاب می‌کنیم که در مورد مسائل روز دنیا مثل تغییرات اقلیم، استفاده از منابع و حقوق کارگران موضع مشخصی داشته باشند. برای بسیاری از اینفلوئنسرها، اعتمادی که در جامعۀ هدف‌شان ایجاد کرده‌اند کاملاً در موفقیت‌شان تأثیر دارد. در نتیجه، وقتی افرادی را انتخاب می‌کنیم تا برندمان را به نمایش بگذارند، برای اینکه شراکت‌مان برای تمام افراد ذی‌نفع و در نهایت برای مصرف‌کنندۀ نهایی قابل اعتماد باشد، بی‌اندازه مهم است که ارزش‌های برند در هر دو طرف با هم هم‌سو باشد.

با اینکه برندها باید مفاهیم و پیام کلیدی را برای اینفلوئنسر فراهم کنند اما باید در نظر داشته باشیم که اینفلوئنسرها به طور طبیعی برای انتشار نوع محتوایی که حس خوبی در بین فالوئرهایشان ایجاد کرده تأثیرگذار شده‌اند. در سال 2020، بر انتخاب اینلوئنسرهایی که بیشترین هم‌سویی را با ارزش‌های ما دارند، اعتماد به خلاقیت افرادی که با آنها همکاری می‌کنیم و تسهیل خرید پایدار فالوئرهای آنها به هر شیوه‌ای که دوست دارند تمرکز کرده‌ایم. ما می‌خواهیم مطمئن شویم که مشتریان‌مان منبع الهام و اطلاعاتی که به دنبالش هستند را یک‌جا به دست خواهند آورد. فکر می‌کنم هر روز بیشتر شاهد بدبینی جامعه به محتواهایی خواهیم بود که برای برندها تولید می‌شوند و افراد تمایل‌شان نسبت به پلتفرم‌هایی با محتوای واقع‌گرایانه مثل تیک‌تاک بیشتر می‌شود تا تصاویر همه چیز تمامی که در اینستاگرام می‌بینند. برندها و کسانی که برایشان محتوا تولید می‌کنند لازم است که برای حفظ اعتبار و اثرگذاری‌شان در بین مشتریان و مصرف‌کنندگان، خودشان را با این تغییرات وقف دهند.

 

کارولین پاریس، مدیر خلاقیت، آژانس Brave

برندها باید با سفیران برند و شرکای خود همکاری کنند، آدم‌های پرشوری که محصولات آنها را به خوبی می‌شناسند و از صمیم قلب به آن برند و اهدافش تعلق خاطر دارند، نه فقط کسی که صرفاً اینفلوئنسر است.

بهتر است شرکت‌ها برای دیرپایی، اصالت در ارتباط و احترام به صدای افرادی که با آنها همکاری دارند برنامه‌ریزی کنند. آنهایی که سعی می‌کنند خودشان را به زور در هر قالبی که اینفلوئنسر ارائه می‌دهد جا دهند یا افرادی دیگر را به زور در قالب آرکی‌تایپ‌های داخلی خودشان بگنجانند، خیلی زود از شیب این سلسله مراتب سر می‌خورند و پایین می‌افتند.

برای اینفلوئنسرها چطور؟ من فکر می‌کنم موفقیت در سال 2020 متعلق به کسانیست که برای برند خاص خودشان شفایت دارند و در مورد چیزی که واقعاً به آن اعتقاد دارند منسجم رفتار می‌کنند؛ این کمک می‌کند تا بتوانند در این بخش پایدارتر باشند. وقتی صحبت از مشارکت به میان می‌آید، شاید لازم باشد اینفلوئنسرها برای اطمینان از تولید محتوایی امانت‌دار و قابل اعتماد به خیلی از پیشنهادهایشان «نه» بگویند؛ کاری که البته خیلی راحت نیست چون مشارکت با برندها و شرکت‌ها قبض‌های شما را پرداخت می‌کند.

این مدل اینفلوئنسرها شرکایی هستند که هدف را درست می‌شناسند، محتوایی تولید می‌کنند که بیشترین هماهنگی را با مصرف‌کنندگان در مرتبه‌ای خصوصی دارد و قرار نیست فقط خوراکی باشد برای صفحات بی‌محتوای اینستاگرام. شهرت اینستا نصیب کسانی می‌شود که فراتر از شبکه‌های اجتماعی خود زندگی می‌کنند، نمایش عمیق‌تری از زندگی خود دارند و در تمام پیشنهاداتی که به دیگران ارائه می‌دهند زندگی می‌کنند. در واقع جایزه را کسی می‌برد که برای مشارکت با برند محتوایی فراتر از استانداردهای رایج تولید می‌کند.

 

در این مقالۀ مجلۀ Drum به فرصت‌ها و ارزش‌های اخلاقی صنعت اینفلوئنسری پرداخته شده است. از زبان اهالی تبلیغات و کارشناسان رسانه شنیدیم که چرا این روزها بازاریابان برای پیش‌برد پیام‌های خود به اینفلوئنسرهای شبکه‌های مجازی روی آورده‌اند و چطور نسل جدیدی از آژانس‌ها برای رقابت در این بازار شلوغ خود را دستخوش تغییر و تحول‌های جدی کرده‌اند.


بشنوید: نسخه شنیداری این مقاله

 


این مقاله از سایت thedrum انتخاب و ترجمه شده است.

مترجم: پرستو مسگریان

ویراستار: پوریا بابایی

 

developer

Recent Posts

مزیت‌های سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری

دنیای مالی امروزه، سرمایه‌گذاری و رشد سرمایه به نوعی از دغدغه‌های اصلی افراد به شمار…

16 ساعت ago

سارا راد: بدون دانش بهره‌برداری به همگام شدن با گرایش هوش مصنوعی نزدیک نمی‌‌شویم

به گزارش ایران ادز، «سارا راد»، هم‌بنیان‌گذار و مدیر ارشد ارتباطات «ابر دراک» در ارائه‌ای…

18 ساعت ago

پرطرفدارترین شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان در دنیا کدامند؟

شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها در تار و پود زندگی میلیون‌ها نفر در کشورهای مختلف نقش…

20 ساعت ago

بازاریابی نسلی: تاکتیک‌های بازاریابی برای «بیبی‌بومرها»

ایده اصلی بازاریابی نسلی، ناشی از شکاف نسلی بود که متولدین دهه‌های مختلف را از…

22 ساعت ago

اندازه بازار مارتک ایران چقدر است؟/ اشتغال 5 هزار نفری در این صنعت

اندازه بازار مارتک در ایران امسال با رشد 109 درصدی به 2 هزار و 400…

2 روز ago

قدرت تبلیغات: چگونه یک کمپین تبلیغاتی صنعت شیر را نجات داد؟

در اوایل دهه 1990، ایالات متحده با چالشی جدی در زمینه مصرف شیر مواجه بود.…

2 روز ago