این مقاله، ترجمهایست از گفتوگوی Nick Carson نویسندۀ Creative Bloq با Louise Kyme و Jim Sutherland (داوران Brand Impact Awards) در مورد چند و چون بذلهگویی، جذابیت و شوخطبعی در برندینگ.
برندینگ مدرن با چالشهای گیجکنندهای مواجه است. مشتریان نسبت به برخی از اقدامات بازاریابان خسته، دلزده و به شکل فزایندهای بدبین شدهاند. بنابراین جذب مشتریان به شیوههای نوین و معنیدار با صدای برندی واضح، نهایت آرزوی هر آژانس تبلیغاتی است. خوشبختانه پنل داوری Brand Impact Awards جایگاه بسیار خوبی برای موشکافی بیشتر هنر به کار گرفته شده در برندهاست. اینجا با مشاور برندینگ، لوئیس کایم و جیم سترلند مؤسس استودیو Sutherl& صحبت کردهایم که هر دو عضو پنل داروان هستند. میخواهیم نظرشان را در مورد اینکه برندها چه طور میتوانند از شوخطبعی استفاده کنند و رفتاری انسانگونهتر داشته باشند بپرسیم.
لوئیس کایم: چیزهای زیادی آن بیرون هست و همه دارند برای تصاحب یک فضای مشترک با هم رقابت میکنند. مردم هر روز بیشتر و بیشتر در شبکههای اجتماعی با همدیگر تعاملهای مستقیم برقرار میکنند و برندها نیاز به داشتن پاسخهایی عاطفی را حس کردهاند؛ حالا چه لبخند ساده باشد یا چند قطره اشک در چشم. اما این کار راحتی نیست؛ برندها برای رسیدن به سادهترین خندهها بیش از اندازه تکاپو میکنند اما در حقیقت ارتباط دوسویۀ هوشمندانه نیاز به زمان، فکر و زیرکی دارد.
جیم سترلند: من فکر میکنم این برمیگردد به تعریف ما از بذلهگویی. مفهومی که فقط مربوط به بامزگی و خنداندن مردم نیست؛ مربوط به هوش و شناخت مخاطب است. شوخی راهیست که میشود با آن مردم را درگیر کرد و رفتاری انسانگونه بروز داد.
مشکل از جایی شروع میشود که کارها خوب پیش نمیروند و همه چیز به نظر خیلی پرطمطراق میآید و خیلی هم بامزه نیست. نمونههای بسیاری از برندهایی وجود دارد که راه شوخ طبعی در برند را اشتباه رفتهاند- مثل این میماند که مجبور باشی به جوکی بیمزه بارها و بارها با صدای بلند بخندی.
لوئیس کایم: برندهایی که میخواهند هر بیست و چهار ساعت از هر روز هفته از شوخی و طنز استفاده کنند درست مثل این میمانند که در قرار ملاقات با یکی که مدام سعی میکند بامزه بازی دربیاورد گیر افتاده باشید.
جیم سترلند: مدام. دقیقاً چیزی که گفتی درست است. انگار که برای لحظههای تو تصمیمگیری میکند به جای اینکه فقط یک تلنگر بزند. اگر کسی در اطرافتان باشد که مدام جوک تعریف میکند دیگر به نظرتان جالب نمیآید نه؟ مگر اینکه طرف دلقک باشد.
جیم سترلند: هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم این دو موضوع را از هم جدا کنیم؛ به هر دوی آنها نیاز است. مسئله اصلی سر اصیل و واقعی بودن است. من دوست ندارم بانکی که در آن حساب دارم در مورد کارهایی که با پول من میکند- یا نمیکند- برایم جوک بگوید. اینجور مواقع بیشترین چیزی که نیاز داریم تناسب و اصالت است. هیچ کس دوست ندارد سرش کلاه برود.
لوئیس کایم: برای اینکه رفتاری همدلانه داشته باشید، باید روی ارتباط با مخاطبتان تکیه کنید و درک کنید که در چه وضعیتی هستند. جیم تو داری در مورد زمان مناسب صحبت میکنی؛ این میتواند کاملاً وابسته به چیزی باشد که قصد داری به دست بیاوری ولی در عین حال به اینکه در آن زمان مخاطبت دقیقاً در چه شرایطی قرار دارد هم مربوط میشود. از جهتی، میتوان گفت که در بخش خیریه این کار خیلی آسانتر میشود چون ارتباط خیلی نزدیکی با مردم و جایی که در زندگیشان هستند وجود دارد.
جیم سترلند: فقط صادق باشید. میتوانم بگویم این اصل کار است. هیچ وقت نمیشود با کسی که فکر میکنیم با ما صادق نیست احساس همدلی کنیم.
لوئیس کایم: سازمانهای کوچک معمولاً راحتتر میتوانند با مخاطبشان رفتاری انسان گونه داشته باشند؛ در مقایسه با شرکتهای بسیار بزرگ که سیستمها و ساختارهایی برای مدیریت همۀ کارهایشان دارند. این شرکتها معمولاً تماس انسانیشان را از دست میدهند.
جیم سترلند: این یک ماشین سازمانی است – مثل همان ایدۀ Badger. طراحی شلوغ آن، شیرین و مطلوب است، چون خیلی از آن کارها را انجام نمیدهد.
قصاب | نانوا اثر Partners هم در Brand Impact Awards توجه زیادی را به خود جلب کرد.
جیم سترلند: احتمالاً برای سازمانهای خیریه یا بخشهای فرهنگی این کار خیلی راحتتر باشد تا مثلاً در مورد بانکها. به هر حال، معمولاً کسی از بانکدارها و وکلا و دلالهای معاملات ملکی خوشش نمیآید، برای همین انجام کارهای جذاب که اشتیاق مخاطب را برانگیزد در این فضاها خیلی سخت است. مردم میخواهند خیریهها و گالریها را دوست داشته باشند، اینطور نیست؟ اما الزاماً بعضی دیگر از شرکتها را دوست ندارند. میشود برای آنها هم کارهای دوستداشتنی و بامزه انجام داد اما به این برمیگردد که به چیزی که واقعاً نیستید تظاهر نکنید. یک قاتل زنجیرهای بهتر است رفتار مهربان و لطیفی از خودش نشان ندهد.
لوئیس کایم: این از آن موقعیتهایی است که احتمال دارد به محض اینکه تلاش کنید به دستش بیاورید همه چیزش خراب شود.
جیم سترلند: وقتی همه چیز خوب پیش برود به نظر نمیآید خیلی برایش به تکاپو افتاده باشید. وقتی بیش از اندازه تلاش میکنید- هیاهوی بسیار، مثل بستهبندی محصولی که همه طرفش پر از نوشته و پیغام است- خب این ممکن است مردم را خسته کند. اما کارهای بیادعا و بیدردسر تأثیرات زیادی میتوانند ایجاد کنند. کمی زمان میبرد که از پس کاری بربیایید که فکر میکردید خیلی سریع از پسش برمیآیید؛ چون فقط به نظر میرسیده که راهکار مناسبی باشد.
کمپین Share a Coke یکی از نوآورانهترین کمپینهایبازاریابی کوکاکولا بود که سال ۲۰۱۱ در استرالیا…
دنیای مالی امروزه، سرمایهگذاری و رشد سرمایه به نوعی از دغدغههای اصلی افراد به شمار…
به گزارش ایران ادز، «سارا راد»، همبنیانگذار و مدیر ارشد ارتباطات «ابر دراک» در ارائهای…
شبکههای اجتماعی و پیامرسانها در تار و پود زندگی میلیونها نفر در کشورهای مختلف نقش…
ایده اصلی بازاریابی نسلی، ناشی از شکاف نسلی بود که متولدین دهههای مختلف را از…
اندازه بازار مارتک در ایران امسال با رشد 109 درصدی به 2 هزار و 400…
View Comments
سلام روز خوش.
مطلب خیلی خوبی و بود اول صبح کلی لذت بردم.
میخواستم اگر اجازه بدید مطلب رو با ذکر منبع در سایت kelidebazar.com منتشر کنم
سلام. ممنون از لطف شما. همیشه میتونید با ذکر منبع مطالب ایرانادز رو منتشر کنید. :)
خیلی خوب، کاربردی، کوتاه و ساده.
ممنونم :)