در روزهایی که آژیرها به صدا درآمدند و سایهی جنگ بر سر کشور گسترده شد، زندگی روزمره مردم و فعالیتهای اقتصادی از ریتم معمول خود خارج شدند. جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در تابستان ۱۴۰۴، تنها یک درگیری نظامی نبود؛ این رویداد، بهویژه در حوزههایی مثل بازاریابی، ارتباطات و تبلیغات، پیامدهایی جدی بر جای گذاشت. برندهایی که تا پیش از جنگ در تلاش برای افزایش سهم بازار خود بودند، ناگهان با سوالاتی جدی روبهرو شدند: آیا باید تبلیغات را متوقف کنیم؟ آیا مردم در این فضا به تبلیغات گوش میدهند؟ آیا پیام ما با شرایط عمومی جامعه همراستا است یا باعث خشم و سوءتفاهم خواهد شد؟
در چنین شرایطی، بسیاری از مدیران بازاریابی تصمیم گرفتند بودجههای تبلیغاتی را متوقف یا به شدت کاهش دهند. اما آیا این تنها گزینهی ممکن بود؟ یا راههای دیگری برای حفظ ارتباط با مخاطب، با درک شرایط حساس اجتماعی، وجود داشت؟
این مقاله تلاش میکند به بررسی تأثیرات کوتاهمدت و میانمدت جنگ ۱۲ روزه بر فضای تبلیغاتی کشور بپردازد و در ادامه، راهکارهایی برای بازگشت هوشمندانه و مسئولانه برندها به میدان بازاریابی ارائه دهد.
تبلیغات در سایه جنگ: بررسی تأثیر جنگ ۱۲ روزه بر صنعت بازاریابی ایران
جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل نهتنها ابعاد سیاسی و نظامی گستردهای داشت، بلکه در جبههای دیگر، سکوت عجیبی بر بازار تبلیغات و ارتباطات تجاری کشور حاکم شد. در این دوران کوتاه اما پرتلاطم، صنعت بازاریابی ایران بهطور ناگهانی دچار ایست شد؛ برندها سکوت کردند، کمپینها متوقف شدند، و بودجههای تبلیغاتی لغو یا تعلیق گشتند.
پیامدهای کوتاهمدت و میانمدت جنگ بر تبلیغات و بازاریابی
۱. توقف کمپینهای تبلیغاتی
در طول جنگ و روزهای بلافاصله پس از آن، بسیاری از برندها از ترس برداشتهای منفی و حساسیت افکار عمومی، . بعضا بخاطر نبود اینترنت پایدار، تمام فعالیتهای تبلیغاتی را متوقف کردند. این تصمیم، هرچند منطقی به نظر میرسید، اما باعث کاهش شدید در میزان یادآوری برندها شد.
۲. افزایش هزینههای جایگزین: با کاهش واردات، محدودیتهای مالی و نوسانات ارزی پس از جنگ، کسبوکارها در اولویتبندی هزینهها، بودجه تبلیغات را اولین قربانی کردند.
۳. کاهش تقاضای عمومی و تغییر اولویت مصرفکننده
شرایط روانی جامعه پس از جنگ بهگونهای بود که خریدهای اختیاری (non-essential) افت شدیدی داشت و مردم به سمت نیازهای اساسیتر گرایش پیدا کردند.
۴. افزایش نظارت و حساسیت رسانهای
رسانهها بهویژه در پلتفرمهای اجتماعی به شدت حساستر شدند و هرگونه پیام اشتباه از سوی برندها میتوانست به یک بحران جدی تبدیل شود.
راهکارهایی برای بازگشت هوشمندانه برندها به فضای تبلیغات
۱. بازاریابی همدلانه یا Empathy Marketing
برندها باید صدای همدل جامعه باشند. نه فقط فروشنده، بلکه همراه، پشتیبان و حامی. محتوای تبلیغاتی با محوریت امید، همبستگی، و بازسازی میتواند بیش از همیشه مؤثر واقع شود.
۲. تمرکز بر وفاداری به مشتری فعلی
بهجای هزینههای سنگین برای جذب مشتری جدید، برندها باید روی نگهداشت مشتریان فعلی، خدمات پس از فروش، و تعامل دوطرفه تمرکز کنند.
۳. راهاندازی کمپینهای کوچک اما مستمر
بازگشت به تبلیغات باید تدریجی باشد. کمپینهای کوتاهمدت، با بودجههای کوچکتر، و تستشده در فضای واقعی، میتوانند نقش پل برای عبور از این گذار ایفا کنند.
۴. تمرکز بر محتوای آموزشی و ارزشآفرین
در شرایط پس از بحران، مردم بیش از هر زمان دیگری به آموزش، اطلاعات کاربردی، و آرامش ذهنی نیاز دارند. تولید محتوای باکیفیت در این زمینهها میتواند جایگاه برندها را ارتقا دهد.
۵. بازتعریف هویت برند بر اساس پایداری و مسئولیت اجتماعی
برندهایی که در این دوره نقش فعال اجتماعی، حمایتی یا حتی اطلاعرسانی داشتند، حالا میتوانند این تجربه را در DNA برند خود ثبت کنند و روی آن سرمایهگذاری کنند.
جمعبندی
جنگ ۱۲ روزه، یک زخم کوتاه اما عمیق بر پیکرهی اقتصاد و روان جامعه ایران بود. تبلیغات، مانند آینهای از حال عمومی مردم، باید با دقت، ظرافت و درک بالا به صحنه بازگردد. برندهایی که در این بازگشت، صداقت، همدلی و هوشمندی را در پیش بگیرند، نهتنها زنده میمانند، بلکه قویتر و مورد اعتمادتر از قبل ظاهر خواهند شد.
در چنین مقطعی، مشاوره گرفتن از آژانسهای تبلیغاتی حرفهای، نقش مهمی در مسیر بازسازی جایگاه برند دارد.
برندها و مدیران بازاریابی میتوانند با همکاری با آژانس تبلیغاتی تپسل، برای طراحی و اجرای کمپینهای تبلیغاتی متناسب با فضای جدید جامعه اقدام کنند، کمپینهایی که نهتنها به فروش، بلکه به ساختن تصویر درست و ماندگار از برند در ذهن مخاطب کمک میکنند.
نویسنده: ابوالفضل گلدار – مدیر تیم فروشندگان آژانس تپسل و فاندر آژانس خلاقیت کانکشن