سبزشویی ممکن است در ابتدا مصرف‌کنندگانی که به‌دنبال گزینه‌های پایدار هستند را جذب کند، اما در بلندمدت، تأثیرات منفی آن می‌تواند مانند وزنه‌ای سنگین بر دوش برند باقی بماند و اعتماد مشتریان را برای همیشه از بین ببرد.

تصور کنید برند شما در تلاش است تا نشان دهد که در حفاظت از محیط‌زیست پیشرو و اثرگذار است. تگ‌لاین‌های جذابی از آن درمی‌آید، درست است؟ اما وقتی صحبت از «سبزشویی» به میان می‌آید، این جذابیت می‌تواند به‌سرعت به تهدیدی برای برند تبدیل شود. با توجه به اینکه مشتریان امروزی بیشتر از همیشه به پایداری و مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی برندها توجه دارند، برخی از شرکت‌ها در تلاشند تا با وعده‌های فریبنده و گنگ، خود را به‌عنوان حامیان محیط‌زیست معرفی کنند. ارائه این راهکارها از جانب یک آژانس تبلیغاتی می‌تواند لبخند رضایت به لب مشتری بیاورد، اما خطر این وعده‌ها کجاست؟

سبزشویی چیست؟

سبزشویی به عملی گفته می‌شود که در آن شرکت‌ها تصور غلطی از اقدامات زیست‌محیطی خود ارائه داده و از تکنیک‌های گمراه‌کننده بازاریابی استفاده می‌کنند. این می‌تواند شامل ادعاهای مبهمی مانند «دوستدار محیط‌زیست»، «ارگانیک»، «طبیعی» یا «پایدار» باشد، بدون اینکه هیچ دلیلی واقعی برای پشتیبانی از این ادعاها ارائه دهند. سبزشویی تلاشی است برای جذب مصرف‌کنندگانی که به‌دنبال محصولات پایدار هستند، بدون اینکه ادعاهای ارائه شده حقیقت داشته باشد.

رشد سبزشویی بیشتر به‌دلیل افزایش تعداد مصرف‌کنندگانی است که هنگام خرید محصولات، پایداری را در اولویت قرار می‌دهند. طبق یک نظرسنجی در سال۲۰۲۰ که توسط Nielsen انجام شد، تقریباً ۷۳٪ از مصرف‌کنندگان جهانی اعلام کردند که حاضرند برای محصولات پایدار پول بیشتری پرداخت کنند. به همین دلیل، شرکت‌ها مشتاقند که از این بازار پرسود بهره‌برداری کنند، اما بسیاری از آن‌ها در صورتی خود را به‌عنوان برندهای دوستدار محیط‌زیست معرفی می‌کنند که به‌وضوح کسب‌وکارشان سازگار با محیط‌زیست نیست.

خطرات سبزشویی برای برندها

سبزشویی ممکن است در ابتدا مصرف‌کنندگانی که به‌دنبال گزینه‌های پایدار هستند را جذب کند، اما در بلندمدت، تأثیرات منفی آن می‌تواند مانند وزنه‌ای سنگین بر دوش برند باقی بماند و اعتماد مشتریان را برای همیشه از بین ببرد.

از دست دادن اعتماد و اعتبار

اعتماد پایه‌گذار یک ارتباط مؤثر است، به‌ویژه بین برندها و مشتریان. وقتی مصرف‌کنندگان احساس کنند فریب خورده‌اند، دیگر به برند اعتماد نمی‌کنند. سبزشویی دقیقاً همین کار را می‌کند. وقتی بین ادعای برند و کارهای واقعی‌اش فاصله باشد، این اعتماد از بین می‌رود. وقتی مصرف‌کنندگان متوجه شوند برند فقط در حرف به مسائل زیست‌محیطی پرداخته و در عمل هیچ اقدامی نکرده است، احساس خیانت می‌کنند. این احساس به‌سختی، یا شاید هیچ‌گاه، تغییر نکند. حتی اگر برند شیوه‌های نادرست خود را کنار بگذارد، شهرتش برای مدت‌ها آسیب خواهد دید. ترمیم شهرت آسیب‌دیده کار آسانی نیست.

 واکنش منفی از سوی فعالان محیط‌زیست و رسانه‌ها

با گسترش شبکه‌های اجتماعی و رشد نظرات آنلاین، شناسایی برندهایی که سبزشویی می‌کنند از همیشه آسان‌تر شده است. گروه‌های نظارتی محیط‌زیست، فعالان این حوزه و خبرنگاران به‌طور مداوم برندها را زیر ذره‌بین می‌گذارند و به‌محض شناسایی ادعاهای نادرست، آن‌ها را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند. کمپین‌های افشاگرانه به‌راحتی می‌توانند در دنیای آنلاین وایرال شده و واکنش‌های منفی گسترده‌ای را علیه برندها به‌دنبال داشته باشند. این نوع پوشش‌های خبری منفی و خشم مصرف‌کنندگان می‌تواند به‌شدت به شهرت برند آسیب بزند و در نهایت منجر به از دست دادن مشتریان و در برخی موارد حتی پیامدهای قانونی شود.

پیامدهای قانونی

سبزشویی می‌تواند شرکت‌ها را در معرض خطرات قانونی قرار دهد. بسیاری از کشورها قوانینی دارند که مصرف‌کنندگان را از تبلیغات فریبنده و شیوه‌های گمراه‌کننده بازاریابی محافظت می‌کنند. در سال‌های اخیر، محاکمه شرکت‌هایی که ادعاهای نادرست زیست‌محیطی مطرح می‌کنند، توجه‌ها را جلب کرده است. برای مثال، در سال۲۰۲۰، مقامات سازمان رقابت و بازارهای بریتانیا (CMA) تحقیقی را درباره «ادعاهای سبز» برندها آغاز کردند. شرکت‌هایی که به‌انتشار ادعاهای نادرست زیست‌محیطی متهم می‌شوند، ممکن است با اقدامات قانونی، جریمه‌ها یا تحریم‌ها روبه‌رو شوند. هزینه‌های مالی و آسیب به شهرت برند در این نبردهای قانونی می‌تواند برند را دچار بحران قابل‌توجهی کند.

با افزایش تقاضا برای اقدامات واقعی در زمینه پایداری، برندهایی که به سبزشویی متوسل می‌شوند، ممکن است از رقبای خود که به‌طور جدی به کاهش تأثیرات زیست‌محیطی می‌پردازند، عقب بمانند. این برندها به‌عنوان شرکت‌هایی که در جنبش محیط‌زیستی ناتوان هستند شناخته می‌شوند و ممکن است جایگاه رقابتی خود را از دست دهند.

 Nestlé و بحران آب معدنی

در سال ۲۰۱۸، نستله به‌دلیل استفاده گسترده از بسته‌بندی‌های پلاستیکی یک‌بار مصرف تحت انتقاد قرار گرفت. گزارش‌های فعالان محیط‌زیست نشان داد که این شرکت یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان پلاستیک در جهان است. تنها در سال ۲۰۱۸، نستله بیش از ۱.۷ میلیون تن پلاستیک برای بسته‌بندی محصولات خود تولید کرده بود که معادل پوشش دادن کل مساحت یک شهر بزرگ مانند تهران است. این ارقام نشان می‌دهد که علی‌رغم ادعاهای زیست‌محیطی، نستله همچنان به استفاده از پلاستیک‌های یک‌بار مصرف ادامه می‌دهد.

در واکنش به این انتقادات، نستله اعلام کرد که قصد دارد تا سال ۲۰۲۵ تمامی بسته‌بندی‌های پلاستیکی خود را قابل بازیافت کند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران و فعالان محیط‌زیست بر این باورند که این هدف‌ها کافی نیستند و برای مقابله با بحران پلاستیک باید گام‌های عملی و مؤثرتری برداشته شود. برخی نیز معتقدند که با توجه به مقیاس تولید پلاستیک توسط نستله، این اهداف تنها در صورتی اثرگذار خواهند بود که بر کاهش تولید پلاستیک‌های یک‌بار مصرف و جایگزینی آن‌ها با مواد پایدار تمرکز شود.

علاوه بر این، نستله در حوزه تجارت آب معدنی نیز با انتقاداتی روبه‌رو شد. این شرکت ادعا می‌کرد که محصولات آب معدنی‌اش قابل بازیافت هستند و ابتکارات زیست‌محیطی برای حفظ منابع طبیعی اتخاذ کرده است. اما گزارش‌های فعالان محیط‌زیست نشان داد که شیوه‌های استخراج آب از منابع طبیعی در مناطق با بحران خشکسالی، باعث کاهش منابع آبی و تهدیدی برای محیط‌زیست است.

در سال ۲۰۲۰، نستله با واکنش‌های منفی گسترده‌ای روبه‌رو شد زمانی که اعلام کرد قصد دارد برندهای آب معدنی خود را بفروشد. بسیاری این تصمیم را تلاشی برای فاصله گرفتن از نگرانی‌های زیست‌محیطی و ناتوانی در مقابله با چالش‌های منابع آبی و بحران پلاستیک دانستند. این اقدام، پس از سال‌ها سبزشویی و عدم انجام اقدامات مؤثر زیست‌محیطی، باعث کاهش اعتماد مصرف‌کنندگان به برند و آسیب به شهرت جهانی شرکت شد.

 Volkswagen و رسوایی دیزل‌گیت

رسوایی دیزل‌گیت فولکس‌واگن یکی دیگر از نمونه‌های بارز آسیب‌هایی است که برندها می‌توانند از ادعاهای نادرست زیست‌محیطی متحمل شوند. این مورد هرچند مستقیماً به سبزشویی در معنای سنتی آن مربوط نمی‌شود، اما به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه دستکاری در ادعاهای زیست‌محیطی می‌تواند به شهرت یک برند آسیب جدی وارد کند.

در سال ۲۰۱۵ ، تحقیقاتی فاش کرد که فولکس‌واگن نرم‌افزاری در خودروهای دیزلی خود نصب کرده بود که نتایج آزمایش‌های آلایندگی را دستکاری می‌کرد تا این خودروها از لحاظ زیست‌محیطی پاک‌تر از آنچه که بودند، دیده شوند. این شرکت خودروهای دیزلی خود را به‌عنوان جایگزین‌های کم‌آلاینده و دوستدار محیط‌زیست معرفی کرده بود، در حالی که در واقع این خودروها به‌مراتب بیشتر از آنچه که ادعا می‌شد، آلایندگی تولید می‌کردند.

این رسوایی باعث شد که فولکس‌واگن میلیاردها دلار جریمه بپردازد و در نتیجه به اعتبار برند و اعتماد مصرف‌کنندگان لطمه بزرگی وارد کند. این رسوایی همچنین برای بسیاری از مصرف‌کنندگان، نمایانگر بی‌اعتمادی گسترده‌تری به صنعت خودرو و شرکت‌های بزرگ بود که به‌طور گمراه‌کننده خود را به‌عنوان سازندگان خودروهای سبز و پاک معرفی می‌کنند.

چه باید کرد؟

برای جلوگیری از سبزشویی، برندها باید رویکردهایی جدید اتخاذ کنند که در آن حقیقت در مرکز توجه قرار گیرد و نه تبلیغات گمراه‌کننده. مشتریان به شفافیت و اقداماتی واقعی ارزش می‌دهند. به جای تکیه بر ادعاهای نادرست، برندها باید به آنچه که واقعاً انجام می‌دهند اعتماد داشته باشند.

مشتریان به برندهایی که شفاف هستند و اطلاعات دقیقی از اقدامات زیست‌محیطی خود ارائه می‌دهند، اعتماد بیشتری دارند. اگر برند شما در حال اتخاذ تصمیمات پایدار است، باید این تصمیمات را به طور واضح و واقعی به نمایش بگذارید.

استفاده از گواهی‌نامه‌ها و تأسیسات معتبر مانند  ایزو ۱۴۰۰۱ یا گواهی‌های پایدار می‌تواند نشان دهد که برند واقعاً به مسائل زیست‌محیطی اهمیت می‌دهد. این تأسیسات گواهی می‌کنند که اقدامات برندها فراتر از تبلیغات صرف است و برای کاهش تأثیرات زیست‌محیطی خود واقعاً تلاش می‌کنند.

پایداری باید در قلب استراتژی برند قرار گیرد و نه تنها به عنوان ابزاری برای بازاریابی به کار رود. برندها باید اقداماتی مؤثر و اندازه‌گیری‌شدنی انجام دهند که تأثیرات زیست‌محیطی‌شان را کاهش دهد. این اقدامات باید قابل اندازه‌گیری و واقعی باشند تا مشتریان بتوانند تفاوت میان ادعاهای سطحی و اقدامات عملی را تشخیص دهند.

سبزشویی نه تنها می‌تواند موجب آسیب‌های جدی به برندها شود، بلکه با افزایش آگاهی مصرف‌کنندگان، دیگر نمی‌توان آن را پنهان کرد. در دنیای امروز، مشتریان به برندهایی که با صداقت و اقداماتی واقعی در زمینه پایداری عمل می‌کنند، اعتماد می‌کنند. برندهایی که تنها به دنبال فریب مشتریان با وعده‌های پوشالی هستند، جایگاه خود را از دست خواهند داد. بنابراین، برندها باید رویکردی معتبر و شفاف بر پایه مسئولیت‌پذیری اجتماعی و اقدامات زیست‌محیطی واقعی اتخاذ کنند. در نهایت، موفقیت برندها در حفظ اعتماد مشتریان و جایگاه رقابتی‌شان به تعهد به پایداری و مسئولیت اجتماعی بستگی دارد.

نویسنده: رها عسکری‌زاده

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *