مزایده سازمان زیباسازی تهران برای باکسهای رسانههای محیطی با افزایش تعرفهها و کوتاه کردن زمان بهزهبرداری موجی از نارضایتی را در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ درمیان آژانسهای رسانهای ایجاد کرده است.
مطلبی که در ادامه میخوانید توسط یکی از اهالی صنعت تبلیغات نوشته شده و برای انتشار به ایرانادز سپرده شده است. ایرانادز امانتدارانه این مطلب را منتشر کرده و از گفتوگوی کارشناسانه پیرامون موضوع مطرح شده استقبال میکند.
کمکم داشت زخمهای دردناک ناشی از قراردادهای موسوم به ۳ ساله و ۵ ساله با صدا و سیما کمی التیام مییافت یا حداقل به فراموشی سپرده میشد و نیمچه رونقی به بازار فضای مجازی برمیگشت و با تدابیری هوشمندانه هوایی تازه در فضای رسانهی محیطی به مشام میرسید و حتی از موفقیت پلتفرمهای نمایش خانگی لذتی حتی اندک برده میشد که باز به گوش اهالی صنعتمان رسیده که جنجالی دیگر به پا شده!
مزایده اخیر سازمان محترم زیباسازی شهر تهران که از نظر اهالیِ باسابقهی این صنعت مزایده ای غیرمفید و ناکارمد بود و البته هست، برگزار شد.
قرار بر این بود که همهی شرکتها و همصنفان که به هم دست داده بودند و پیمانی بسته بودند، به این میدان نیایند.
آری، این بار هم عدهای زیر میز زدند و افزایش قیمتها تا سه برابرِ قیمت تعرفهی رسانهی محیطی را (که جز زیان برای برندها و شرکتها و کارمندانشان و در نهایت مصرف کننده ندارد) به همه تحمیل کردند!
نه مهم است نام بردن از آن بدعهدان و نه اینکه نگفتن نامشان مانع از فاش شدنش نمیشود. فقط یاد کردن از رفتارشان که نشان از دورویی و بیاخلاقیست به عنوان امری مذبوح (که البته بر خلاف نگاه این حقیر اخلاقی هم نیست آوردن نام و نشانشان!) شاید خالی از لطف نباشد و حتی آموزنده باشد.
یاد نصیحتی از دوستی عزیز افتادم که میگفت:
«موفق بودن و محترم بودن، هر کدام در نهایت موجب شهرت میشود اما این کجا و آن کجا!”
نکتهای که این بار برای ما میتواند آموزنده باشد این است که؛
اولا در کسب و کار، نداشتن اخلاق هم برای بعضی به نوعی استراتژی محسوب میشود زیرا که مرزی برای خودخواهی و دوری از دگرخواهی قائل نیستند.
ثانیا آزموده را آزمودن خطاست،
زیرا که دروغگویی و خلف وعده این جماعت مسبوق به سابقه است، پس این بازیگرانِ بازارخرابکن دلیلی برای اعتماد باقی نمیگذارند.
اینان همانهایی هستند که حتی نتوانستهاند خودشان را از باتلاقی که خود بر عمقش افزودهاند و در آن گرفتار شده اند بالا بکشند، پس دوباره به زمین دیگری رفته، آن را نیز بایر و خشک خواهند کرد
اما سوال اینجاست واقعاً این رندانِ پیمانشکن که در این سالها چه در حق مشتریان بیرونی چه در حق مشتریان درونی (که همان همکارانشان و نه کارمندانشان هستند) و حتی در حق رقبا و صنعت بد عهدی کردند بازی را بردهاند یا باختهاند؟
قضاوت را می سپاریم به آینده !
باری، نباید دچار تردید شد که آیا میتوان بدون رعایت اخلاق حرفهای به کسب و کار نگریست، علارغم اینکه برای همان بد عهدان اصول و قاعده بازی صرفا «بردن» یا بهتر بگویم “برنده شدن“ است به هر قیمت، که یقیناً خیری هم برایشان نخواهد داشت.
البته متاسفانه در کوتاه مدت به دلیل این خلف وعده، مرزهای بازار جابهجا میشود اما نیک میدانیم که در نهایت آنچه در دراز مدت در ذهن ها ماندگار است توجه به اخلاق از بُعدِ کسب و کار خواهد بود.
و حالا سوال اصلی این است که چگونه باید با این اهالی رقابت کرد؟ (و یا درست تر اینکه مهارشان کرد)
اگرچه اخلاقمداران که صادقانه رفتار کردند در ظاهر رکب خورده به نظر میرسند، اما یقیناً کارتهایی نیز در دستشان دارند که به موقع رو کنند، چرا که همان سابقهی نامطلوب رقیبِ رفیق نما از یادشان نرفته و دیگر نخواهد رفت.
اینان همانهایی هستند که روزی به دامن ادارهی محترم بازرگانی صدا و سیما چنگ زدند و همه و حتی خودشان را گرفتار کردند، امروز نیز سازمان محترم زیباساری را دستاویز کرده اند تا از چاهی که خود کندهاند بیرون بیایند.
در پایان؛
از یاد نبریم که گروهی همواره با تمرکز بر حوزهی رسانه محیطی (و نه فقط خرید و فروش بلکه که با ایجاد و خلق آن و مدیریت حرفهای و اخلاقی این بخش از بازار) نه تنها به رونق کسب و کار خدمت کردند که به معنای واقعی شهر را زیبا کردند و از تمام ظرفیتهای ممکن (با وجود تمام محدودیت های موجود) در بکارگیری و بهرمندی از روشهای مدرن و متمایز در اجرا و همچنین نگهداشت رسانههای خلق شده استفاده کردند، که اگر اغراق نباشد به آبروی زیبایی بصریِ شهری افزوده است.
متاسفانه برخی به درست یا غلط میگویند:
رسانه همیشه شبیه همان بخش به اصطلاح کثیف سیاست است ولی هستند کسانیکه با همان رسانه رسالت رساندن پیام را به پاک ترین شکل ممکن مقدور میسازند.
ولی آنها که از بخش کثیفش بهره و لذت میبرند شاید زمین بازیشان را نمیدانند، چرا که نگاه کوتهبینشان محدود شده است به لحظهها و کوتاه مدت سودجویی از هر فرصت و البته که نمیدانند میشود طوری زمین بازی را عوض کرد که حتی دیگر پایشان به آن نرسد که توپ را از جایی به جای دیگر پرتاب کنند و بدون هیچ گُلی بازی را ترک کنند و صرفا زمین را گِل نکنند!