برای دهه‌ها، برندها تلاش کرده‌اند بین الزامات دوگانه‌ی صرفه‌جویی در هزینه و دستیابی به مخاطب، تعادل ایجاد کنند. اکنون، هوش مصنوعی مولد در حال بازآفرینی این چشم‌انداز است، و در عین حال که عدم قطعیت‌هایی را به همراه دارد، فرصت‌های جدیدی را نیز ایجاد می‌کند که صنعت را وادار به بازنگری در آینده‌ی تبلیغات و چگونگی دستیابی به گروه‌های جمعیتی هدف می‌کند.

نتفلیکس و متا به هوش مصنوعی مولد روی می‌آورند تا هزینه‌ها را کاهش دهند و دامنه‌ی بازاریابی خود را گسترش دهند
در ماه‌های اخیر، برندهای بزرگ متعددی شروع به آزمایش هوش مصنوعی مولد کرده‌اند تا ببینند آیا می‌تواند پیام‌های آن‌ها را به‌طور مؤثری منتقل کند یا خیر. تنها در ماه گذشته، غول استریمینگ ایالات متحده، نتفلیکس، اعلام کرد که قصد دارد تا سال ۲۰۲۶، هوش مصنوعی مولد را در تبلیغات میانی (midroll) و هنگام توقف پخش درون اپلیکیشن خود بگنجاند. هم‌زمان، این شرکت به توسعه‌ی یک تیم تبلیغاتی داخلی روی آورده و در حال کاهش وابستگی به آژانس‌ها و واسطه‌های خارجی برای پیشبرد تبلیغات و رشد خود است.

متا (شرکت مادر اینستاگرام و فیسبوک) نیز گام مهمی در جهت ادغام هوش مصنوعی مولد در چارچوب تبلیغات آینده‌ی خود برداشته است. این شرکت نه‌تنها از این فناوری برای تبلیغات خود استفاده می‌کند، بلکه قصد دارد این ابزارها را در اختیار کاربران هم قرار دهد. این اقدام به برندها و تولیدکنندگان محتوا امکان می‌دهد تا با استفاده از تبلیغات مبتنی بر هوش مصنوعی در این اپلیکیشن‌ها، حضور دیجیتال خود را بدون نیاز به کمک خارجی تقویت کنند. با قابلیت‌هایی مانند تولید متنی، گسترش تصویر و پوشش متنی (text overlay)، برندها می‌توانند محتوای اصیل و مرتبط را حفظ کنند و در عین حال بار اصلی کار را به فناوری بسپارند.

هوش مصنوعی مولد: یکسان‌ساز، اما استراتژی همچنان تمایز ایجاد می‌کند

هوش مصنوعی مولد این فرصت را برای برندهای کوچک فراهم کرده است تا به نتایجی دست یابند که پیش‌تر در دسترس نبود. به‌طور سنتی، بودجه‌های بزرگ، هزینه‌های سنگین آژانس‌ها و برنامه‌ریزی‌های پیچیده، برندها و خالقان کوچکتر را از بهبود حضور دیجیتال و خطی‌شان باز می‌داشت. اکنون،از کمپین‌های شبکه‌های اجتماعی گرفته تا تولیدات بزرگ مانند نمایش‌های نیمه‌وقت سوپربول، هر تبلیغ‌کننده‌ای می‌تواند محتوایی جذاب ایجاد کند. امروزه چالش اصلی، تولید خود تبلیغ نیست، بلکه برجسته‌سازی و تعامل با مخاطب در میان انبوهی از کمپین‌های مشابه مبتنی بر هوش مصنوعی مولد است.

برندهای بزرگ و تازه‌واردان در این زمینه با بحران هویت خلاقانه‌ی رو‌به‌رشدی مواجه هستند. ابزارهایی که زمانی محدود به کمپین‌های پرهزینه بودند، اکنون در دسترس همگان قرار گرفته‌اند و مزیت‌های دیرپای برندهای پرخرج مانند حمایت سلبریتی‌ها و قراردادهای انحصاری پخش را کمرنگ کرده‌اند. این دموکراتیزه شدن تولید محتوا به کسب‌وکارهای کوچک امکان دستیابی به دامنه‌ی گسترده‌تری از مخاطبان را می‌دهد و برندهای بزرگ را وادار می‌کند تا به این پرسش پاسخ دهند که چگونه در شرایطی که ظرفیت‌های بازاریابی در حال همسطح شدن است، برتری خود را حفظ کنند.

ابزارهایی مانند Gemini گوگل و سایر پلتفرم‌های پیشرفته‌ی هوش مصنوعی مولد اکنون می‌توانند در عرض چند دقیقه، کمپین‌های تبلیغاتی بصری جذاب و روان تولید کنند. از پست‌های شبکه‌های اجتماعی گرفته تا تبلیغات ویدیویی تمام‌عیار، این سیستم‌ها قادر به تولید محتوایی هستند که در مواردی حتی با کیفیت تولیدات میلیون‌دلاری سنتی (که نیازمند فیلمبرداری، بازیگران، دکور و پس‌تولید گسترده‌اند) برابری یا رقابت می‌کند.

با استفاده از دستورات متنی، بازاریابان می‌توانند به‌سرعت نسخه‌های تبلیغاتی، تصاویر، انیمیشن‌ها و حتی صداگذاری‌ها را تولید کنند و در نتیجه، سرعت بازگشت و کاهش هزینه‌ها را بهبود ببخشند. این موضوع نه‌تنها بهره‌وری بیشتری به همراه دارد، بلکه مجموعه‌ای از ابزارهای خلاقانه و متنوع را ارائه می‌دهد که به هر کسب‌وکاری امکان می‌دهد با شیوه‌ای منحصربه‌فرد متمایز شود.

استفاده از داده‌های داخلی برای بازاریابی هوشمندتر مبتنی بر هوش مصنوعی

داده‌های داخلی مانند اطلاعات جمعیت‌شناختی مخاطبان، شاخص‌های تعامل و سوابق خرید، برای سیستم‌های هوش مصنوعی بسیار ارزشمند هستند—نه‌تنها در درک اهداف یک شرکت، بلکه در تبدیل آن داده‌ها به بازاریابی هدفمند که با گروه‌های مصرف‌کننده‌ی مناسب هم‌خوانی دارد.

به‌طور سنتی، شرکت‌ها هفته‌ها یا ماه‌ها صرف تحقیق و برنامه‌ریزی کمپین‌های بزرگ می‌کردند. اما با هوش مصنوعی، این فرآیند بسیار سریع‌تر می‌شود و در عرض چند دقیقه، اطلاعاتی درباره‌ی نقاط مناسب برای گسترش یا تبلیغات ارائه می‌دهد. حتی اگر خود کمپین یا تبلیغ به‌طور مستقیم با هوش مصنوعی تولید نشود، توانایی تحلیل داده‌های اختصاصی توسط این فناوری، در مرحله‌ی برنامه‌ریزی یک دارایی گرانبها است. با قابلیت‌های داده‌ای گسترده‌ی هوش مصنوعی مولد، حتی بازخورد مصرف‌کننده نیز هوشمندانه‌تر به کار گرفته می‌شود و برندها می‌توانند بر اساس شناخت سلیقه‌ها و ترجیحات، نیازهای مخاطب را هدف بگیرند—بی‌نیاز از تحقیقات یا نظرسنجی‌های پرهزینه.

خلاقیت و هوش هیجانی جایگزین‌ناپذیرند

هرچند هوش مصنوعی مولد می‌تواند نقش مهمی در پیشبرد ایده‌ها به مرحله‌ی تولید ایفا کند، اما بازاریابی مؤثر همچنان به راهبری و کار گروهی انسان‌ها متکی است. هوش مصنوعی می‌تواند الگوها را تقلید کند و متن یا تصویر بسازد، اما فاقد هوش هیجانی، زمینه‌ی فرهنگی و ظرافت خلاقانه‌ای است که فقط انسان‌ها قادر به ارائه‌ی آن هستند. خلاقیت انسانی تضمین می‌کند که کمپین‌ها به‌طور اصیل با مخاطبان ارتباط برقرار کنند و با روندها و حساسیت‌های دنیای واقعی تطبیق یابند.

برای مثال، کمپین «زیبایی واقعی» داو (Dove) توانست توجه جهانی را جلب کند، نه به‌خاطر تصاویر پرزرق‌وبرق یا هدف‌گیری الگوریتمی، بلکه به‌واسطه‌ی پیامی عمیق و انسانی درباره‌ی شمول‌پذیری و معنای واقعی زیبایی. داو با تحقیقات گسترده و گفتگو با زنانی از پیشینه‌های مختلف، پیامی اصیل و توانمندساز ارائه کرد. این رویکرد از طریق بینش انسانی و همدلی، اصالت را به‌وجود آورد—ویژگی‌هایی که بازتولید آن برای هوش مصنوعی دشوار است.

با ادغام روزافزون هوش مصنوعی مولد در زیست‌بوم تبلیغات، نقش آن کمتر به یک روند زودگذر و بیشتر به یک استاندارد آینده‌نگر شبیه می‌شود. برندهای بزرگ به‌سرعت خود را وفق می‌دهند و توافق‌های بلندمدت برای رقابت‌پذیری امضا می‌کنند. در همین حال، کسب‌وکارهای کوچک نیز به‌واسطه‌ی ابزارهایی که کیفیت برندینگ و هدف‌گیری مخاطب را در دسترس‌تر از همیشه می‌کنند، سود زیادی خواهند برد.

منبع:success

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *