بهترین طراحیها همیشه زمانی اتفاق میافتند که بهترین سوالها را پرسیده باشید!
دراینجا به شش سوالی که قبل از برداشتن مداد طراحی لازم دارید، میپردازیم.
فرض کنیم که شما پروژه را گرفتهاید و هزینهها هم تصویب شده است، حالا زمان آن رسیده است تا رنگها را روی میز ریخته و شروع به طراحی کنید. ولی دست نگه دارید! پرسیدن چند سوال قبل از اینکه شروع به کار کنید، میتواند به راحتی جلوی طراحیهای مجدد و دوبارهکاریها را بگیرد.
یک طراحی موفق با درک نیازهای مشتری شروع میشود، اما فهم کافی از انتظارات و سلیقهی آنها هم مهم است. زمان گذاشتن – فقط برای پرسیدن چند سوال – هم میتواند به روند اتاق فکر برای ایدهپردازی سرعت ببخشد و هم باعث برقراری رابطهی خوبی میان شما و مشتری شود. علاوه بر آن، مشتری احساس درگیری بیشتری در فرآیند پروژه میکند که این یعنی تحویل سریعتر و احتمال بیشتر راضی و خوشحال شدن مشتری. سوالها میتوانند به صورت آنلاین یا یک فایل PDF در اختیار مشتری قرار بگیرند و یا حضوری پرسیده شوند.
حالا به ۶ سوال ساده و مهم برای شروع هر طراحی میپردازیم. توجه داشته باشید که چه سفارش طراحی سایت را گرفته باشید و چه دیزاین لوگو، پرسیدن این سوالها و رسیدن به جواب به شما کمک بزرگی خواهد کرد.
۱. انتظار چه دستاوردی دارید؟
هدفها را روشن کنید.
ممکن است مشتری شما احساس کرده باشد که نیاز به تغییری در لوگوی کسب و کار خود داشته باشد، ولی سوالی که باید از آنها پرسیده شود این است که با این تغییر، به دنبال چه دستاوردی هستند. شاید صرفا احساس میکنند که باید لوگوی مدرنتری داشته باشند و نیاز به تغییری در ساختار برند که ریسک بیشتری را به همراه دارد، نداشته باشند. آیا تغییر سنی در مخاطبان کسب و کار پیش آمده است؟ قرار است ارزشهای جدیدی از برند خود را معرفی کنند؟ هر تغییری نیاز به یک دلیل منطقی دارد که در نهایت بتواند بهترین تاثیر را بگذارد.
قبل از شروع به کار از اینکه مشتری آگاهی کافی نسبت به خواستههای خود و دلایل آن دارد، مطمئن شوید. احتمال اینکه مشتری تا به حال این سوالها را از خود نپرسیده باشد، کم نیست و شما میتوانید با این کار به او برای رسیدن به خواستهی نهایی، کمک کنید. با اینکه ممکن است در ابتدا همه چیز روشن به نظر برسد، اما بهتر است محدودهی پروژه را تعیین کنید، زیرا ممکن است کاری که تنها با یک تغییر کوچک در لوگو شروع شده باشد، در نهایت به تغییر در ساختار برند بیانجامد. بنابراین به طور دقیق اندازهی پروژه، زمان و همچنین هزینهای را که برای آنها میشود، تصویب کنید. علاوه بر آن برای مواردی که نیاز به چاپ و پرینت داشته باشند، با توجه به تکنیک استفاده شده، شیوهی چاپ و تعداد با توجه به هزینهای که کارفرما توافق کرده، برنامهریزی کنید.
۲. بازار هدف چه کسانی هستند؟
مطمئن شوید که هدف مشتری را به درستی درک کردهاید.
بعد از آنکه جواب سوالهای قبلی را گرفتید، حالا باید بدانید که برای کدام بازار هدف طراحی میکنید. به طور مثال یک طراحی مینیمال برای یک قشر بازنشسته، هیچ معنایی نه برای مشتری شما و نه مشتریان مشتری شما نخواهد داشت.
بزرگترین بازار هدف مشتری شما کدام است؟ چه سن و سالی دارند؟ زن هستند یا مرد؟ کجا زندگی میکنند؟ شغلشان چیست؟ به چه چیزهایی علاقه دارند؟ هر چه اطلاعاتی که به دست میآورید بیشتر باشد، طراحی شما روی بازار هدف مشتری نیز تاثیر بیشتری خواهد گذاشت. شما میتوانید تحقیقات خود را انجام دهید، ولی مهم این است که از روی حدسیات یا فرضیات کاری را انجام ندهید.
۳. تصمیم گیرنده چه کسی یا کسانی هستند؟
رئیس را پیدا کن!
این سوال احتمالا اولین سوالی نیست که به ذهن هر کسی میرسد، ولی پیدا کردن جواب درست به طرز قابل مشاهدهای زمان را برای شما ذخیره میکند، بهویژه اگر قرار است که طراحی برای یک کمپانی بزرگ انجام شود. این باعث میشود تا شما مطمئن شوید که بازخوردهایی که برای طراحیتان میگیرید از طرف شخص درستی آمده و در نهایت شما را به سمت طرح اصلی و دلخواه کارفرما هدایت میکند.
روند پروژه معمولا در مرحلهی بازبینی و تایید برای مدتی متوقف میشود. این شرایط، زمانی بدتر خواهد شد که در تمام طول فرآیند، شما بازخوردهایی از سمت افرادی میگرفتید که به نظر از کار شما راضی بودهاند، ولی در نهایت مشخص شده است که هیچ تاثیری در تصمیمگیری نهایی نداشتهاند. حالا شما با شخص و اشخاصی مواجه میشوید که نظراتی کاملا متفاوت با آنچه تا به حال شنیدهاید داشته و از طرح نیز رضایتی ندارند.
افراد زیادی علاقمند به اظهارنظر روی کار شما هستند، ولی در نهایت توجه داشته باشید که همیشه این تصمیم گیرندهی نهایی است که باید راضی شود. همچنین به این موضوع توجه داشته باشید که از چه طریقی با مشتری در ارتباط باشید. هر چند وقت یکبار باید او را در جریان تغییرات قرار دهید؟ نسخهها را از چه روشی و یا از طریق چه کسی برای او بفرسید؟ بعضی از مشتریان علاقهای به درگیری در فرآیند نداشته و تنها انتظار دارند که در روز تحویل و در زمان دقیق، طرح در اختیارشان قرار بگیرد. بعضی دیگر اگر به طور مرتب اخبار مربوط به پیشروی کار به دستشان نرسد، مضطرب میشوند. بنابراین حتما باید در جریان امور قرار بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که کار به روز تحویل خواهد رسد.
۴. چه چیزهایی را نمی خواهید تغییر دهید؟
بدون سوال پرسیدن چیزی را دور نریز.
قبل از اینکه شروع به طراحی کنید و به طور مثال شروع به تغییر دادن یک لوگو و مدرن کردن آن با طراحیهای مینیمالیستی کنید، بهتر است از مشتری در مورد طرح فعلیشان چند سوال ساده بپرسید. اینکه جذابیتهای لوگوی فعلی آنها چیست و علاقمند به نگه داشتن چه عناصری هستند.
از آنها بخواهید که مدارکی را که از روند طراحیهای قبلی در طی سالها موجود است، در اختیار شما قرار دهند و مطمئن شوید که طراحی شما هم همان منطق را پیش بگیرند. اینکه شما بفهیمد در طراحیهای گذشته، چه چیزهایی باعث بهتر شدن عملکرد شرکت شده و یا نشده، مخصوصا برای تغییر در ساختار برند و ریبرندینگ، کمک شایانی به عملکرد خود شما خواهد کرد. استقبال نه چندان زیاد از ریبرندینگ شرکتهای بزرگ در سالهای اخیر شرکتها رو وادار کرده است تا برای اعمال تغییرات، محتاطتر عمل کنند. مثالهای زیادی هم وجود دارد که شرکتها، طرحهای خاص و رادیکال را به همین دلیل رد کردهاند. بههرحال هیچ دلیلی وجود ندارد که المانهای مورد علاقه مشتری در طراحیهای گذشته و حال حاضر شرکت را بیرون بریزیم!
۵. چه چیزی را دوست دارید؟
سعی کنید سرنخهایی از سلیقهی کارفرما بهدست بیاورید.
شما باید از سلایق مشتری آگاهی کامل داشته باشید. اینکه در تصمیمگیری نهایی چندین سلیقه و نظر مختلف درگیر هستند، اجنتابناپذیر است. طراحی شما شاید کاملا برای کسب و کار مشتری منطقی به نظر برسد ولی درنهایت ممکن است که به دلیل عدم هماهنگی با سلیقهی مشتری به طور کامل رد شود.
از آنها بپرسید که به چه سبکی از هنر علاقه دارند و طراحیهای کدام برندها را ستایش میکنند. با اینکه بسیار مهم است که از روی برندهای مختلف و رقیب تقلید نکنید، ولی این احتمال وجود دارد که تمام انگیزهی مشتری شما برای تغییر در هویت بصری برند یک حسودی سالم نسبت به کارهایی باشد که کمپانیهای رقیب انجام دادهاند. اینکه شما نسبت به علایق مشتری آگاهی کامل داشته باشید، میتواند نگاه روشنی نسبت به چیزی که آنها از شما انتظار دارند را در اختیارتان قرار دهد.
فراموش نکنید که مشتریان شما ممکن است نتوانند به راحتی آنچه انتظار دارند را بیان کنند و کلمات تخصصیای برای واضح شدن خواستهشان در اختیار نداشته باشند، بنابراین با نشان دادن مثالهای مختلف به آنها، هر دوی شما به درک بهتری از پروژه دست پیدا خواهید کرد.
تمامی این سوالات به شما کمک میکند تا منابع خلاقتری در اختیار داشته باشید و آنها را محدود کنید.
۶. وجه تمایز شما با دیگران در چیست ؟
از مشتری بخواهید تا تفاوتهایش با دیگر برندها را برای شما روشن کند.
از پرسیدن سوالات رک و مستقیم نترسید. از مشتری بخواهید تا آن چیزی که کسب و کارش را نسبت به خیل عظیمی از رقبا با همان خدمات متمایز میکند، برای شما روشن کند. اگر شما قرار است طرحی را ارائه دهید که هویت بصری آنها را تعریف کرده و در میان رقبا یک سرو گردن بالاتر باشد، باید حتما این تمایزات را بدانید و آنها را در این تغییر هویت بروز دهید.
از آنها بخواهید تا رقبای اصلیشان را به شما معرفی کنند. اینکه رقبا چه میکنند که آنها نمیکنند؟ همچنین از آنها بپرسید که تا به حال چگونه مشکلات گذشته را حل کردهاند؟ و چگونه ارزشها و ویژگیهایخود را با رقبا مقایسه میکنند؟
این سوالات هم برای رسیدن به یک هویت بصری برجسته در طول مسیر طراحی به شما کمک خواهند کرد.
ترجمهی فائقه تبریزی از این مطلب